
☃︎✌︎ɀꫀyꪀꪖ乃²⁴✌︎☃︎
دستور پخت ها
عکس ها
دستور پختی یافت نشد

اسلایس یخچالیِ موزی
۴ روز پیش
عشق یعنی تپش
این دل بارانی من
لطف پیدای تو
گریه ی پنهانی من
و خدا خواست که از
دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علی
به خراسان برسد
یا رضا گفتم و وا شد
به نگاهت گره ها
چه خبر ها که رسید
از دل این پنجره ها
یا رضا گفته و بینا شده
چشمان کسی
یا رضا گفته اسیری
که به دادش برسی
عشق یعنی که به
شوق تو به صحرا بزنم
به هوای دل پاک تو به دریا بزنم
عشق یعنی بشوم
آهوی آوارهی تو
بدهم دل به صدای
خوش نقارهی تو
عشق یعنی به هوایت
گذر از دامن و دشت
عشق در شوق سلامی
است سر ساعت هشت
عشق در قلب قطاری
است که از قم برسد
در نمازی است که
تا رکعت هشتم برسد
#یا_رضا_مددی
#ولادت_شمس_الشموس
#آبروی_ایران
#رکعت_هشتم
این دل بارانی من
لطف پیدای تو
گریه ی پنهانی من
و خدا خواست که از
دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علی
به خراسان برسد
یا رضا گفتم و وا شد
به نگاهت گره ها
چه خبر ها که رسید
از دل این پنجره ها
یا رضا گفته و بینا شده
چشمان کسی
یا رضا گفته اسیری
که به دادش برسی
عشق یعنی که به
شوق تو به صحرا بزنم
به هوای دل پاک تو به دریا بزنم
عشق یعنی بشوم
آهوی آوارهی تو
بدهم دل به صدای
خوش نقارهی تو
عشق یعنی به هوایت
گذر از دامن و دشت
عشق در شوق سلامی
است سر ساعت هشت
عشق در قلب قطاری
است که از قم برسد
در نمازی است که
تا رکعت هشتم برسد
#یا_رضا_مددی
#ولادت_شمس_الشموس
#آبروی_ایران
#رکعت_هشتم
...

روز دختـ?ــر
۲ هفته پیش
چه به موقع آمدی بانو!
درست زمانی که چیزی تا فراموشی کامل مقام الهی زن نمانده بود، خداوند تو را به موسی بن جعفر عطا کرد.
تا فاطمهای دیگر برای نجات جهان مبعوث شود، تا کلاس زنانه امام شناسی تعطیل نشود، تا به همه ثابت گردد، زن یا دختر بودن، دلیل معافیت از یاری امام زمان نیست.
#ولادت_حضرت_معصومه 🌸
#روز_دختر 🌸
سلامممم ،ان شاءالله حالتون احسن الحال باشه🤩
روز قشنگتونممبارک دخترای دیروز و مامانای امروز
این کیک هم به پاس اولین سال حضور پسته خانم بنده هست براش درستیدم😋
ان شاءالله تمامی دخترا تو کل مراحل زندگی و آیندشون موفق باشن
سرباز اقاجانمون
عاقبتشونم بخیر ان شاءالله
درست زمانی که چیزی تا فراموشی کامل مقام الهی زن نمانده بود، خداوند تو را به موسی بن جعفر عطا کرد.
تا فاطمهای دیگر برای نجات جهان مبعوث شود، تا کلاس زنانه امام شناسی تعطیل نشود، تا به همه ثابت گردد، زن یا دختر بودن، دلیل معافیت از یاری امام زمان نیست.
#ولادت_حضرت_معصومه 🌸
#روز_دختر 🌸
سلامممم ،ان شاءالله حالتون احسن الحال باشه🤩
روز قشنگتونممبارک دخترای دیروز و مامانای امروز
این کیک هم به پاس اولین سال حضور پسته خانم بنده هست براش درستیدم😋
ان شاءالله تمامی دخترا تو کل مراحل زندگی و آیندشون موفق باشن
سرباز اقاجانمون
عاقبتشونم بخیر ان شاءالله
...

آبدوغ خیار
۴ هفته پیش
💚🌿¦⇢ #داستان_آموزنده
🔆تغییر نگاه
💥در ژاپن مردمیلیونری برای درد چشمش درماني پیدا نمیکرد
💥بعداز ناامید شدن ازاطباء پیش راهبی رفت
راهب به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند
💥وی پس ازبازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند
و چشمان او خوب شد.
💥تا اینکه روزی مرد میلیونر راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد
💥زمانیکه راهب به محضر ميليونر میرسد جویای حال وی میشود
مرد میلیونر میگوید:
خوب شدم
💥ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام...
💥راهب با تعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام
برای مداوا،تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه ميكرديد !!
📌برای درمان دردهايت، نمیتوانی دنیا را تغییردهی...
بلکه با تغییر نگرشت میتوانی دنیا را به کام خود دربیاوری..
👌تغییر دنیا کار احمقانه ایست
ولي، تغییرنگرش ارزانترین و موثرترین راه است.
#آبدوغ_خیار
🔆تغییر نگاه
💥در ژاپن مردمیلیونری برای درد چشمش درماني پیدا نمیکرد
💥بعداز ناامید شدن ازاطباء پیش راهبی رفت
راهب به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند
💥وی پس ازبازگشت دستور خرید چندين بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند همه لباسهایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند
و چشمان او خوب شد.
💥تا اینکه روزی مرد میلیونر راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد
💥زمانیکه راهب به محضر ميليونر میرسد جویای حال وی میشود
مرد میلیونر میگوید:
خوب شدم
💥ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام...
💥راهب با تعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام
برای مداوا،تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه ميكرديد !!
📌برای درمان دردهايت، نمیتوانی دنیا را تغییردهی...
بلکه با تغییر نگرشت میتوانی دنیا را به کام خود دربیاوری..
👌تغییر دنیا کار احمقانه ایست
ولي، تغییرنگرش ارزانترین و موثرترین راه است.
#آبدوغ_خیار
...

کیک هل و گلاب زعفرانی
۱ ماه پیش
#قرار_معنوی #شهید_عزیز
#شهید_امنیت_علیرضا_شهرکی_و_همسر_بزرگوارشون🖤
#شهید_غیرت_حمیدرضا_الداغی💔
وقتی عقل عاشق شود!
عشق عاقل میشود.
و شهید میشوی
#شهید_امنیت_علیرضا_شهرکی_و_همسر_بزرگوارشون🖤
#شهید_غیرت_حمیدرضا_الداغی💔
وقتی عقل عاشق شود!
عشق عاقل میشود.
و شهید میشوی
...

یخ رنگی
۱ ماه پیش
💚🌿⇢ #داستان_کوتاه
حاکم نیشابور و کشاورز بیچاره:
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بینوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گرانبهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم از کشاورز پرسید: مرا میشناسی؟
کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را میخواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی. فقط میخواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست ولی به خواستهات ایمان داشته باش.
سلام دوستان گل ،ان شاءالله حالتون احسن الحال باشه🌼
خواستم به عرضتون برسونم که خواستید یخ رنگی درست کنید ،درست نکنید😂
من جو گیر شدم گفتم درست کنم اگه مناسب مهمون داری بود بیشتر درست کنم
دیدم چه افتضاحی
همون بهتره یخ میوه ای درست کنم که مناسب تر هس
حاکم نیشابور و کشاورز بیچاره:
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بینوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گرانبهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم از کشاورز پرسید: مرا میشناسی؟
کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را میخواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی. فقط میخواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست ولی به خواستهات ایمان داشته باش.
سلام دوستان گل ،ان شاءالله حالتون احسن الحال باشه🌼
خواستم به عرضتون برسونم که خواستید یخ رنگی درست کنید ،درست نکنید😂
من جو گیر شدم گفتم درست کنم اگه مناسب مهمون داری بود بیشتر درست کنم
دیدم چه افتضاحی
همون بهتره یخ میوه ای درست کنم که مناسب تر هس
...

ماقوت
۱ ماه پیش
🔅 #پندانه
✍ بابت کار نیکی که انجام میدهی منت مگذار
🔹چندین دهۀ قبل در عروسیها مانند امروز ارکستر و خواننده نبود. در آذربایجان برخی مطربان بودند که سازی بر گردن میآویختند و میزدند و خودشان هم میخواندند که به آنها در زبان محلی عاشیق میگفتند.
🔸یکی از این عاشیقها، فردی به نام عاشیققادر بود که کنار او جوانی به نام محمد هم تنبک مینواخت. مجلس که تمام میشد عاشیققادر با محمد از مجلس خارج میشدند.
🔹روزی عاشیققادر به محمد گفت:
چند درصد از مبالغ برداشتی را به تو بدهم؟!
🔸محمد جوان جملهای گفت و برای همیشه در دل عاشیققادر رفت.
🔹او گفت:
استاد من که باشم و چه کرده باشم که سهمی از دسترنج تو بر خود معین کنم؟! همهکاره مجلس تویی و همه برای ساز و صدای توست که تو را دعوت میکنند.
🔸مرا تنبکی بر دست است که اگر نزنم هم چیزی از مجلس تو کم نمیکند. اگر من هم تنبک نزنم کسی هست که اگر نیاز شد، سطلی به دست گیرد و با چنگ به آن زند و صدایی درآورد.
🔹حقتعالی میفرماید:
«وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ» بر کار خیری که میکنی هرگز منت بر من و خلایق من مگذار و آن را زیاد نبین.
🔸به عبارت بهتر ای انسان! اگر کار خیری به تو عنایت شد، بدان از جانب من بود برای بخشش گناهانت و تقربت به من. بدان مرا کار ناقصی در خلقتم نبود که تو را نیازمند تکمیل آن خلق کرده و آن کار را به تو سپرده باشم.
🔹همانا داستان محمد، داستانِ تواضع و خشوع در برابر خداوند است که مرتبهای عظیم بر بنده نزد خالق میبخشد.
#فرشته_عزیز_روزت_مبارک
ممنونم عزیزم از دستورهای بی عیب و نقصتون
ان شاءالله خدا بهتون عزت بده
عاقبت بخیر بشید
✍ بابت کار نیکی که انجام میدهی منت مگذار
🔹چندین دهۀ قبل در عروسیها مانند امروز ارکستر و خواننده نبود. در آذربایجان برخی مطربان بودند که سازی بر گردن میآویختند و میزدند و خودشان هم میخواندند که به آنها در زبان محلی عاشیق میگفتند.
🔸یکی از این عاشیقها، فردی به نام عاشیققادر بود که کنار او جوانی به نام محمد هم تنبک مینواخت. مجلس که تمام میشد عاشیققادر با محمد از مجلس خارج میشدند.
🔹روزی عاشیققادر به محمد گفت:
چند درصد از مبالغ برداشتی را به تو بدهم؟!
🔸محمد جوان جملهای گفت و برای همیشه در دل عاشیققادر رفت.
🔹او گفت:
استاد من که باشم و چه کرده باشم که سهمی از دسترنج تو بر خود معین کنم؟! همهکاره مجلس تویی و همه برای ساز و صدای توست که تو را دعوت میکنند.
🔸مرا تنبکی بر دست است که اگر نزنم هم چیزی از مجلس تو کم نمیکند. اگر من هم تنبک نزنم کسی هست که اگر نیاز شد، سطلی به دست گیرد و با چنگ به آن زند و صدایی درآورد.
🔹حقتعالی میفرماید:
«وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ» بر کار خیری که میکنی هرگز منت بر من و خلایق من مگذار و آن را زیاد نبین.
🔸به عبارت بهتر ای انسان! اگر کار خیری به تو عنایت شد، بدان از جانب من بود برای بخشش گناهانت و تقربت به من. بدان مرا کار ناقصی در خلقتم نبود که تو را نیازمند تکمیل آن خلق کرده و آن کار را به تو سپرده باشم.
🔹همانا داستان محمد، داستانِ تواضع و خشوع در برابر خداوند است که مرتبهای عظیم بر بنده نزد خالق میبخشد.
#فرشته_عزیز_روزت_مبارک
ممنونم عزیزم از دستورهای بی عیب و نقصتون
ان شاءالله خدا بهتون عزت بده
عاقبت بخیر بشید
...

فاج خرما شکلاتی
۲ ماه پیش
#داستان_تاثیرگذار
بخاطر چند تار مو!
در این سالها که در مدارس و دانشگاه ها و مجموعه های مختلف پیش می آمد و صحبت می کردم. نقد عمومی در خصوص پوشش چند نکته بود:
اول اینکه واقعا خدا بخاطر چند تار مو ما را جهنمی می کند؟
دوم اینکه حالا الان انقدر از مو و دست و پای ما بیرون باشد اسلام به خطر می افتد؟
سوم اینکه تابستان گرم است! واقعا تحمل این روسری سخت است...
امشب حوالی میدان تجریش تهران بودم و با صحنه های ناراحت کننده ای مواجه شدم که خیلی برایم غم انگیز بود...
اول اینکه به نظرم این روزها به خیلی ها ثابت می شود که چرا خداوند با زبان دین محدوده پوشش را کامل مشخص کرده است. بحث چند تار مو نیست. بحث این است که اگر نسبت به چند تار مو بی توجه شوی به چند تار مو متوقف نمی مانی.
دو اینکه کسی که نسبت به یک امر خداوند بی تفاوت شود، در همان حد متوقف نمی ماند. نسبت به مسائل دیگر به ترتیب بی تفاوت می شود و آسیب پشت آسیب را تجربه می کند که از آن بعدا خواهم گفت.
سه اینکه، گرما برای همه افراد یکسان نیست. و برای برخی بهانه است. امشب دخترانی دیدم که روسری هایشان دور گردنشان بود و پوشش تنشان مانتو شلوار. اما در کنارش دخترانی دیدم که شال و روسری نداشتند. یا مانتو نداشتند. یا گردن هایی باز با یقه ای باز داشتند. یا شلوارهایی کوتاه داشتند. یا شلوارهایی پاره داشتند. و یا سیگار هم می کشیدند...
غیر اینکه الان واضح تر شد که اگر حد و حدود و قانونی نباشد، هرکس بر مبنای دلم میخواهد در جامعه ظاهر می شود که شاید برای همین هایی که صرفا نبود یک روسری را خواستارند بدپوششی و ناهنجاری محسوب شود، این برایم سوال شد که دستاورد آزادی که برخی دختران سرزمینم میخواستند چنین شکل و شمایلی دارد؟
وقتی نگاه می کردم که هر کدام از این دختران چه نقش های بزرگی برای رشد و پیشرفت خود و خانواده و تربیت فرزند و جامعه خود حتی جامعه جهانی می توانند داشته باشند اما در خیابان ها با پوشش هایی عجیب با چهره های ناراحت کنار پسرانی راه بروند، کنار جدول های خیابان بنشینند، آهنگ های غمگین خیابانی گوش دهند و یک دستشان هم سیگار باشد.
حیف... کاش بیایند سمت ما تا از نقش دختر بودن، زن بودن، افق بلند داشتن، شناخت قدر و ارزش خود، امتداد نگاهی به بلندای ایمانی آرامشبخش، حرمتی و جایگاهی برای همه قابل احترام، لذتهای حقیقی و بی آسیب و نشاط دست یافتنی برایشان بگوییم.
ورودی حرم امام زاده صالح، برخی از این دختران سرگشته، چادر می گرفتند، در گوشه ای از حرم بغض می کردند گریه و مناجات می کردند، عبادت می کردند و حال قشنگی داشتند... همه حواسم به دخترانی بود که با همان تیپ های دور از تعادل چادر به سر ضریح را چسبیده بودند و صدای گریه شان را خیلی ها می شنیدند... و چقدر دوست داشتم کنار تک تکشان قرار بگیرم و از نیاز فطری شان بگویم و اینکه می توانند تغییر مسیر همیشگی بدهند و تصمیم بگیرند دیگر سمت آن دوستانی که دوست نیستند و خودشان هم سرگردانند، بر نگردند...
من غرب را از نزدیک دیده ام. در خصوصشان مطالعات زیادی کرده ام. از وضعیت تلخ دختران و زنانشان خوب اطلاع دارم. خیلی سال پیش از ما، به آنها هم وعده های آزادی و حق و حقوق دادند اما امروز حال خوبی ندارند. دخترانی که روزی با شعار «بدن خودم مال خودم است» در خیابان ها آمدند ولی امروز شعارشان هشتک «من هم همین طور»، شده است و از تعدی ها و تجاوزات و آسیب های عجیب در رنج اند... اما کسی به کمکشان نمی آید...
حیف است حالا که بسیاری از آنها بعد از تجربه های بسیار تلخ، در مسیر بازگشت به پاکدامنی و پوشش هستند، برخی دختران و زنان سرزمینم به بی پوششی به عنوان دستاورد نگاه کنند و از کلمه آزادی برای این معنا استفاده کنند. نه! آنچه من امشب دیدم آزادی نبود. اصلا به نظر نمی رسید این افراد از چیزی آزاد شده باشند... اگر خروجی آزادی این آشفتگی روحی که در چهره ها و رفتارها مشاهده می شد بود، آن شلوارهای پاره بود، آن سیگار کشیدن کنار چند پسر بود، آگاهی بخشی کمک می کند که خیلی ها به دنبال آزادی به این معنا نروند و اتفاقا از این نوع آزادی خود را آزاد کنند...
ــــــــــــــــ
🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش...
بخاطر چند تار مو!
در این سالها که در مدارس و دانشگاه ها و مجموعه های مختلف پیش می آمد و صحبت می کردم. نقد عمومی در خصوص پوشش چند نکته بود:
اول اینکه واقعا خدا بخاطر چند تار مو ما را جهنمی می کند؟
دوم اینکه حالا الان انقدر از مو و دست و پای ما بیرون باشد اسلام به خطر می افتد؟
سوم اینکه تابستان گرم است! واقعا تحمل این روسری سخت است...
امشب حوالی میدان تجریش تهران بودم و با صحنه های ناراحت کننده ای مواجه شدم که خیلی برایم غم انگیز بود...
اول اینکه به نظرم این روزها به خیلی ها ثابت می شود که چرا خداوند با زبان دین محدوده پوشش را کامل مشخص کرده است. بحث چند تار مو نیست. بحث این است که اگر نسبت به چند تار مو بی توجه شوی به چند تار مو متوقف نمی مانی.
دو اینکه کسی که نسبت به یک امر خداوند بی تفاوت شود، در همان حد متوقف نمی ماند. نسبت به مسائل دیگر به ترتیب بی تفاوت می شود و آسیب پشت آسیب را تجربه می کند که از آن بعدا خواهم گفت.
سه اینکه، گرما برای همه افراد یکسان نیست. و برای برخی بهانه است. امشب دخترانی دیدم که روسری هایشان دور گردنشان بود و پوشش تنشان مانتو شلوار. اما در کنارش دخترانی دیدم که شال و روسری نداشتند. یا مانتو نداشتند. یا گردن هایی باز با یقه ای باز داشتند. یا شلوارهایی کوتاه داشتند. یا شلوارهایی پاره داشتند. و یا سیگار هم می کشیدند...
غیر اینکه الان واضح تر شد که اگر حد و حدود و قانونی نباشد، هرکس بر مبنای دلم میخواهد در جامعه ظاهر می شود که شاید برای همین هایی که صرفا نبود یک روسری را خواستارند بدپوششی و ناهنجاری محسوب شود، این برایم سوال شد که دستاورد آزادی که برخی دختران سرزمینم میخواستند چنین شکل و شمایلی دارد؟
وقتی نگاه می کردم که هر کدام از این دختران چه نقش های بزرگی برای رشد و پیشرفت خود و خانواده و تربیت فرزند و جامعه خود حتی جامعه جهانی می توانند داشته باشند اما در خیابان ها با پوشش هایی عجیب با چهره های ناراحت کنار پسرانی راه بروند، کنار جدول های خیابان بنشینند، آهنگ های غمگین خیابانی گوش دهند و یک دستشان هم سیگار باشد.
حیف... کاش بیایند سمت ما تا از نقش دختر بودن، زن بودن، افق بلند داشتن، شناخت قدر و ارزش خود، امتداد نگاهی به بلندای ایمانی آرامشبخش، حرمتی و جایگاهی برای همه قابل احترام، لذتهای حقیقی و بی آسیب و نشاط دست یافتنی برایشان بگوییم.
ورودی حرم امام زاده صالح، برخی از این دختران سرگشته، چادر می گرفتند، در گوشه ای از حرم بغض می کردند گریه و مناجات می کردند، عبادت می کردند و حال قشنگی داشتند... همه حواسم به دخترانی بود که با همان تیپ های دور از تعادل چادر به سر ضریح را چسبیده بودند و صدای گریه شان را خیلی ها می شنیدند... و چقدر دوست داشتم کنار تک تکشان قرار بگیرم و از نیاز فطری شان بگویم و اینکه می توانند تغییر مسیر همیشگی بدهند و تصمیم بگیرند دیگر سمت آن دوستانی که دوست نیستند و خودشان هم سرگردانند، بر نگردند...
من غرب را از نزدیک دیده ام. در خصوصشان مطالعات زیادی کرده ام. از وضعیت تلخ دختران و زنانشان خوب اطلاع دارم. خیلی سال پیش از ما، به آنها هم وعده های آزادی و حق و حقوق دادند اما امروز حال خوبی ندارند. دخترانی که روزی با شعار «بدن خودم مال خودم است» در خیابان ها آمدند ولی امروز شعارشان هشتک «من هم همین طور»، شده است و از تعدی ها و تجاوزات و آسیب های عجیب در رنج اند... اما کسی به کمکشان نمی آید...
حیف است حالا که بسیاری از آنها بعد از تجربه های بسیار تلخ، در مسیر بازگشت به پاکدامنی و پوشش هستند، برخی دختران و زنان سرزمینم به بی پوششی به عنوان دستاورد نگاه کنند و از کلمه آزادی برای این معنا استفاده کنند. نه! آنچه من امشب دیدم آزادی نبود. اصلا به نظر نمی رسید این افراد از چیزی آزاد شده باشند... اگر خروجی آزادی این آشفتگی روحی که در چهره ها و رفتارها مشاهده می شد بود، آن شلوارهای پاره بود، آن سیگار کشیدن کنار چند پسر بود، آگاهی بخشی کمک می کند که خیلی ها به دنبال آزادی به این معنا نروند و اتفاقا از این نوع آزادی خود را آزاد کنند...
ــــــــــــــــ
🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش...
...

کیک سیب و نارگیل
۲ ماه پیش
✨﷽✨
#پندانه
🌼باز شدن درب جهنم با یک جمله!
✍مدتی است که این اصطلاح بین مردم رایج شده است: "اعصاب نداریم" و این جمله گویی کلید توجیه هر بداخلاقی و بدرفتاری شده است!اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناخوشایندمان تبرئه میکند؟مثلا بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان یا دوست و همکارمان فریاد میکشیم و در نهایت با هزار تا منت گذاشتن میگوییم: "اعصاب نداریم" و انتظار دلجویی هم داریم!
پس کی میخواهیم حقالناسهای ناشی از این رذیله اخلاقی را از گردنمان برداریم؟ "پرخاشگری" رذیلهای سمی است که دنیا و آخرت ما را به باد میدهد. رذیلهای که ائمه معصومین علیهمالسلام به شدت از آن نهی کردهاند. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند:«در مسلمان دو خصلت روا نیست: بخل و بداخلاقى.» در حدیث دیگری از پیامبر صلى الله علیه و آله میخوانیم كه فرمودند: «بیشترین چیزی كه امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند تقوی و حسن خُلق است.»
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «كاملترین شما از نظر ایمان كسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد.»باید توجه داشته باشیم که تحمل ناملایمات و سختیهای روزگار برای ما آرامش دنیا و آخرت را در پی دارد و دامن زدن به این ناملایمات علاوه بر تیره کردن دنیایمان راهی مستقیم به جهنم است.
📚جهاد النفس وسائل الشیعة/ترجمه افراسیابى 69/281
📚احتجاجات/ترجمه بحار الانوار/ج35٠،2
#کیک_سیب_و_نارگیل
#پندانه
🌼باز شدن درب جهنم با یک جمله!
✍مدتی است که این اصطلاح بین مردم رایج شده است: "اعصاب نداریم" و این جمله گویی کلید توجیه هر بداخلاقی و بدرفتاری شده است!اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناخوشایندمان تبرئه میکند؟مثلا بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان یا دوست و همکارمان فریاد میکشیم و در نهایت با هزار تا منت گذاشتن میگوییم: "اعصاب نداریم" و انتظار دلجویی هم داریم!
پس کی میخواهیم حقالناسهای ناشی از این رذیله اخلاقی را از گردنمان برداریم؟ "پرخاشگری" رذیلهای سمی است که دنیا و آخرت ما را به باد میدهد. رذیلهای که ائمه معصومین علیهمالسلام به شدت از آن نهی کردهاند. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند:«در مسلمان دو خصلت روا نیست: بخل و بداخلاقى.» در حدیث دیگری از پیامبر صلى الله علیه و آله میخوانیم كه فرمودند: «بیشترین چیزی كه امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند تقوی و حسن خُلق است.»
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «كاملترین شما از نظر ایمان كسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد.»باید توجه داشته باشیم که تحمل ناملایمات و سختیهای روزگار برای ما آرامش دنیا و آخرت را در پی دارد و دامن زدن به این ناملایمات علاوه بر تیره کردن دنیایمان راهی مستقیم به جهنم است.
📚جهاد النفس وسائل الشیعة/ترجمه افراسیابى 69/281
📚احتجاجات/ترجمه بحار الانوار/ج35٠،2
#کیک_سیب_و_نارگیل
...

حلیم بادمجان بامرغ
۲ ماه پیش
✨﷽✨
‼️حق الناس شوخی بردار نیست❗️
⚠️ بیست سال است شلاقِ یک «اِی» را میخورم!
✍ سالکی نقل کرد، بر سر مزار مؤمنی مشغول ذکر بودم که یکمرتبه مکاشفهای دست داد. دیدم عالمی نورانی روی منبر صحبت میکرد و همه را جذب کرده بود. در این میان از پشت سرم صدای خِشخشی آمد و دیدم مار بدهیبتی جلو میآید. مار جلو رفت تا به منبر رسید و آن آقا رنگ باخت و کلام را قطع و دهان را باز کرد و این مار، فک او را گرفت. آن آقا افتاد و مجلس به هم خورد.
بعداز مدتی که به خود آمد از او پرسیدم چه بر شما آمده است؟ گفت: بیست سال است که شلاقِ یک «اِی» را میخورم! این موضوع هفتهای یک بار عیش مرا خراب میکند.
[ماجرا از این قرار است که] من معتمد و ریشسفید محل بودم و قبالهها و ازدواجها با شهادت من انجام میگرفت. یک روزی پسر من ۱۸ساله شد و از دختری که میشناختم برایش خواستگاری کردم اما اعلام کردند که آن دختر، پسر شما را نپسندید. این امر بر من گران آمد ولی چون متدیّن بودم از او بدگویی نکردم الّا اینکه وقتی مردم از من دربارهی او میپرسیدند میگفتم «اِی! سخن دیگری بپرسید» و ظاهراً مردم از این تعبیر من میفهمیدند که او خوب نیست و لذا کسی با او ازدواج نکرد. لذا از آن روزی که اینجا آمدهام میگویند تا او تو را نبخشد گرفتار هستی.
👤 استاد ابوالفضل بهرامپور
📚 از کتاب زندگی با قرآن
#حلیم_بادمجان_مرغ
‼️حق الناس شوخی بردار نیست❗️
⚠️ بیست سال است شلاقِ یک «اِی» را میخورم!
✍ سالکی نقل کرد، بر سر مزار مؤمنی مشغول ذکر بودم که یکمرتبه مکاشفهای دست داد. دیدم عالمی نورانی روی منبر صحبت میکرد و همه را جذب کرده بود. در این میان از پشت سرم صدای خِشخشی آمد و دیدم مار بدهیبتی جلو میآید. مار جلو رفت تا به منبر رسید و آن آقا رنگ باخت و کلام را قطع و دهان را باز کرد و این مار، فک او را گرفت. آن آقا افتاد و مجلس به هم خورد.
بعداز مدتی که به خود آمد از او پرسیدم چه بر شما آمده است؟ گفت: بیست سال است که شلاقِ یک «اِی» را میخورم! این موضوع هفتهای یک بار عیش مرا خراب میکند.
[ماجرا از این قرار است که] من معتمد و ریشسفید محل بودم و قبالهها و ازدواجها با شهادت من انجام میگرفت. یک روزی پسر من ۱۸ساله شد و از دختری که میشناختم برایش خواستگاری کردم اما اعلام کردند که آن دختر، پسر شما را نپسندید. این امر بر من گران آمد ولی چون متدیّن بودم از او بدگویی نکردم الّا اینکه وقتی مردم از من دربارهی او میپرسیدند میگفتم «اِی! سخن دیگری بپرسید» و ظاهراً مردم از این تعبیر من میفهمیدند که او خوب نیست و لذا کسی با او ازدواج نکرد. لذا از آن روزی که اینجا آمدهام میگویند تا او تو را نبخشد گرفتار هستی.
👤 استاد ابوالفضل بهرامپور
📚 از کتاب زندگی با قرآن
#حلیم_بادمجان_مرغ
...

حلوا شیر ۲
۲ ماه پیش
✨اثر هر فراز دعای جوشن کبیر:
🤍فراز۱: برای رزق و روزی.
🌱فراز ۲: برای خلاص شدن از سختی.
🤍فراز ۳: برای رفع دشمن.
🌱فراز ۴: برای رسیدن به جاه و مقام و عزت.
🤍فراز۵: برای نزدیک شدن به خداوند.
فراز ۶: برای تواضع در برابر خداوند.
🌱فراز ۷: برای روزی حلال.
🤍فراز ۸: اگر کسی با شما وعده ای کرده ولی زیر قولش زده این بند را زیاد بخوانید.
🌱فراز ۹: برای جلب محبت.
🤍فراز۷۸.۳۳.۲۹.۱۰: برای بستن زبان بدگویان و بد زبانان مثل شوهری که بدزبانی میکند و دشمنان.
🌱فراز ۱۱.۱۵.۱۷.۲۷.۴۴.۴۶: برای آسان شدن در کارها.
🤍فراز ۱۲: برای بخت گشایی جوان ها.
🌱فراز ۱۳: برای سعادت مندی و خوشبختی
🤍فراز ۱۴: برای آرامش.
🌱فراز ۱۶: برای نجات یافتن نکیر و منکر
🤍فراز ۱۸: اگر با شخص مهمی کاردارید مثل ادارات.
🌱فراز ۱۹: برای آسان رد شدن از پل صراط.
🤍فراز ۲۰_۲۵: برای حفظ ایمان.
🌱فراز ۲۶_۲۱: برای رفع غم.
🤍فراز ۲۲: اگر دوست دارید کارتان انجام بگیرد قبل از آنکه دنبال آن کار بروید چند روز این ذکر را بخوانید.
🌱فراز ۲۳: برای پیدا کردن حال خوش در عبادت.
🤍فراز ۲۴_۳۰: برای دولتمند شدن و بخت بلند پیدا کردن.
🌱فراز ۲۸: برای موفقیت در کارها مثل دانش آموزان.
🤍فراز ۳۱: برای سرحال شدن در عبادت
🌱فراز ۳۲: برای بالا رفتن درجه مثل درس خواندن.
🤍فراز ۳۴: برای محبوب شدن پیش بزرگان.
🌱فراز ۳۵: برای عزیز شدن در نظر مردم.
🤍فراز ۵۸_۳۶: برای رفع شر.
🌱فراز ۳۷: برای رفع حالت تهوع مانند خانم های باردار.
🤍فراز ۳۸: برای دفع چشم و زخم.
🌱فراز ۳۹: برای محفوظ ماندن مال
🤍فراز ۴۰: اگر میخواهید به جایی بروید برای شگون آنجا قبل از رفتن بخوانید مانند اسباب کشی.سیسمونی.جهيزيه.
🤍فراز ۴۱_۸۶: برای رفع بلا
🌱فراز ۴۲: رحمت خدا.
🤍فراز ۴۳: برای رها شدن از معصیت و گناهان.
🌱فراز ۴۵: برای عزیز شدن بزرگان مثل مديران.
🤍فراز ۴۷: برای بسته شدن زبان مردم که پشت سر شما بدگویی نکنند.
🌱فراز ۴۸: اگر برای نماز خواندن خواب میمانید.
🤍فراز ۴۹: اگر دوست دارید به خواندن نماز شب نایل شوید.
🌱فراز ۵۰: اگر در روز خوابید و دوست دارید ساعت معینی از خواب بیدار شوید.
🤍فراز ۵۱: برای دفع جن ها.
🌱فراز ۵۲: برای رفع ناراحتی ها.
🤍فراز ۵۳.۵۴.۸۸: برای رفع سرخک.
🌱فراز ۵۵_۶۳: برای رفع سردرد.
🤍فراز ۵۷.۵۶: برای رفع تهمت.
🌱فراز ۵۹: برای رفع کمر درد.
🤍فراز ۶۰: برای رفع بادهای سمی.
🌱فراز ۶۱: برای کسانی که سرخک گرفته اند.
🤍فراز ۶۲: برای وارد شدن در دریا.
🌱فراز ۸۰_۶۴: برای چشم درد.
🤍فراز ۶۵: برای زکام.
🌱فراز ۶۶: برای جلوگیری از سردرد مثل میگرن.
🤍فراز ۶۷: برای نور چشم.
🌱فراز ۶۸: برای کسانی که چشمشان نمیبیند.
🤍فراز ۶۹: برای درد بینی.
🌱فراز ۷۰_۸۷: برای رفع قولنج
🤍فراز ۷۱: برای کسانی که از اجنه میترسند.
🌱فراز ۷۲: برای درد ساق پا.
🤍فراز۷۳.۷۴: برای درد دهان.لثه.زبان.
🌱فراز ۷۵: برای رفع گوش درد.
🤍فراز ۷۶: برای رفع دندان درد.
🌱فراز ۷۷: برای رفع بلا مثل سیل و زلزله ...
🤍فراز ۷۹: برای کسانی که نميدانندکجایشان درد میکند.
🌱فراز ۸۱.۸۴: برای کارهای مهم مثل خواستگاری و خرید خانه.
🤍فراز ۸۲: برای درد حلق مثل مداحان.
🌱فراز ۸۳: برای رفع دردهاي بدن.
🤍فراز ۸۵: برای رفع همه بیماری ها.
🌱فراز ۹۵: برای جلوگیری از کمردرد قبل از آنکه کمرتان درد بگیرد.
🤍فراز ۹۶_۹۸: برای رفع مکروها.
🌱فراز ۹۷: برای آزادی زندانی.
🤍فراز ۹۹: برای آنکه مریض نشوید.
🌱فراز ۱۰۰: اگر میخواهید همیشه دعاهایتان مستجاب شود.
شبای قدر امسالمونم گذشت😭
ان شاءالله امسال سال ظهور مولامون باشه🥺
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#حلوا_شیر۲
🤍فراز۱: برای رزق و روزی.
🌱فراز ۲: برای خلاص شدن از سختی.
🤍فراز ۳: برای رفع دشمن.
🌱فراز ۴: برای رسیدن به جاه و مقام و عزت.
🤍فراز۵: برای نزدیک شدن به خداوند.
فراز ۶: برای تواضع در برابر خداوند.
🌱فراز ۷: برای روزی حلال.
🤍فراز ۸: اگر کسی با شما وعده ای کرده ولی زیر قولش زده این بند را زیاد بخوانید.
🌱فراز ۹: برای جلب محبت.
🤍فراز۷۸.۳۳.۲۹.۱۰: برای بستن زبان بدگویان و بد زبانان مثل شوهری که بدزبانی میکند و دشمنان.
🌱فراز ۱۱.۱۵.۱۷.۲۷.۴۴.۴۶: برای آسان شدن در کارها.
🤍فراز ۱۲: برای بخت گشایی جوان ها.
🌱فراز ۱۳: برای سعادت مندی و خوشبختی
🤍فراز ۱۴: برای آرامش.
🌱فراز ۱۶: برای نجات یافتن نکیر و منکر
🤍فراز ۱۸: اگر با شخص مهمی کاردارید مثل ادارات.
🌱فراز ۱۹: برای آسان رد شدن از پل صراط.
🤍فراز ۲۰_۲۵: برای حفظ ایمان.
🌱فراز ۲۶_۲۱: برای رفع غم.
🤍فراز ۲۲: اگر دوست دارید کارتان انجام بگیرد قبل از آنکه دنبال آن کار بروید چند روز این ذکر را بخوانید.
🌱فراز ۲۳: برای پیدا کردن حال خوش در عبادت.
🤍فراز ۲۴_۳۰: برای دولتمند شدن و بخت بلند پیدا کردن.
🌱فراز ۲۸: برای موفقیت در کارها مثل دانش آموزان.
🤍فراز ۳۱: برای سرحال شدن در عبادت
🌱فراز ۳۲: برای بالا رفتن درجه مثل درس خواندن.
🤍فراز ۳۴: برای محبوب شدن پیش بزرگان.
🌱فراز ۳۵: برای عزیز شدن در نظر مردم.
🤍فراز ۵۸_۳۶: برای رفع شر.
🌱فراز ۳۷: برای رفع حالت تهوع مانند خانم های باردار.
🤍فراز ۳۸: برای دفع چشم و زخم.
🌱فراز ۳۹: برای محفوظ ماندن مال
🤍فراز ۴۰: اگر میخواهید به جایی بروید برای شگون آنجا قبل از رفتن بخوانید مانند اسباب کشی.سیسمونی.جهيزيه.
🤍فراز ۴۱_۸۶: برای رفع بلا
🌱فراز ۴۲: رحمت خدا.
🤍فراز ۴۳: برای رها شدن از معصیت و گناهان.
🌱فراز ۴۵: برای عزیز شدن بزرگان مثل مديران.
🤍فراز ۴۷: برای بسته شدن زبان مردم که پشت سر شما بدگویی نکنند.
🌱فراز ۴۸: اگر برای نماز خواندن خواب میمانید.
🤍فراز ۴۹: اگر دوست دارید به خواندن نماز شب نایل شوید.
🌱فراز ۵۰: اگر در روز خوابید و دوست دارید ساعت معینی از خواب بیدار شوید.
🤍فراز ۵۱: برای دفع جن ها.
🌱فراز ۵۲: برای رفع ناراحتی ها.
🤍فراز ۵۳.۵۴.۸۸: برای رفع سرخک.
🌱فراز ۵۵_۶۳: برای رفع سردرد.
🤍فراز ۵۷.۵۶: برای رفع تهمت.
🌱فراز ۵۹: برای رفع کمر درد.
🤍فراز ۶۰: برای رفع بادهای سمی.
🌱فراز ۶۱: برای کسانی که سرخک گرفته اند.
🤍فراز ۶۲: برای وارد شدن در دریا.
🌱فراز ۸۰_۶۴: برای چشم درد.
🤍فراز ۶۵: برای زکام.
🌱فراز ۶۶: برای جلوگیری از سردرد مثل میگرن.
🤍فراز ۶۷: برای نور چشم.
🌱فراز ۶۸: برای کسانی که چشمشان نمیبیند.
🤍فراز ۶۹: برای درد بینی.
🌱فراز ۷۰_۸۷: برای رفع قولنج
🤍فراز ۷۱: برای کسانی که از اجنه میترسند.
🌱فراز ۷۲: برای درد ساق پا.
🤍فراز۷۳.۷۴: برای درد دهان.لثه.زبان.
🌱فراز ۷۵: برای رفع گوش درد.
🤍فراز ۷۶: برای رفع دندان درد.
🌱فراز ۷۷: برای رفع بلا مثل سیل و زلزله ...
🤍فراز ۷۹: برای کسانی که نميدانندکجایشان درد میکند.
🌱فراز ۸۱.۸۴: برای کارهای مهم مثل خواستگاری و خرید خانه.
🤍فراز ۸۲: برای درد حلق مثل مداحان.
🌱فراز ۸۳: برای رفع دردهاي بدن.
🤍فراز ۸۵: برای رفع همه بیماری ها.
🌱فراز ۹۵: برای جلوگیری از کمردرد قبل از آنکه کمرتان درد بگیرد.
🤍فراز ۹۶_۹۸: برای رفع مکروها.
🌱فراز ۹۷: برای آزادی زندانی.
🤍فراز ۹۹: برای آنکه مریض نشوید.
🌱فراز ۱۰۰: اگر میخواهید همیشه دعاهایتان مستجاب شود.
شبای قدر امسالمونم گذشت😭
ان شاءالله امسال سال ظهور مولامون باشه🥺
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#حلوا_شیر۲
...

شله زرد
۲ ماه پیش
🌼خانه را مرتب کن تا آقا بیاید...
✍مرحوم حاج اسماعیل دولابی دربارهی انتظار واقعی فرج، داستانی لطیف و آموزنده نقل کرده: « پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم. خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند...♦️
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید. یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند. یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم😫. اما آن که زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد همه جا را. میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد. هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست♥️. توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم...
⚠ شرور که نیستی الحمدلله، گیج و خنگ هم نباش. نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن. خانه را مرتب کن تا آقا بیاید.
#خدایا_منجی_را_برسان😞
#شله_زرد
✍مرحوم حاج اسماعیل دولابی دربارهی انتظار واقعی فرج، داستانی لطیف و آموزنده نقل کرده: « پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت اینجا را مرتب کنید تا من برگردم. خودش هم رفت پشت پرده. از آنجا نگاه میکرد میدید کی چه کار میکند، مینوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند...♦️
یکی از بچهها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید. یکی از بچهها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمیگذارم کسی اینجا را مرتب کند. یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمیگذارد، مرتب کنیم😫. اما آن که زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب میکرد همه جا را. میدانست آقاش دارد توی کاغذ مینویسد. هی نگاه میکرد سمت پرده و میخندید. دلش هم تنگ نمیشد. میدانست که آقاش همین جاست♥️. توی دلش هم گاهی میگفت اگر یک دقیقه دیرتر بیاید باز من کارهای بهتر میکنم...
⚠ شرور که نیستی الحمدلله، گیج و خنگ هم نباش. نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن. خانه را مرتب کن تا آقا بیاید.
#خدایا_منجی_را_برسان😞
#شله_زرد
...

ماقوت
۲ ماه پیش
[ #شبهه]
چطور حضرت علی(ع) هر شب شیر میذاشتن در خونه فقرا؟🧐
ظروف یکبار مصرف که نبوده❌ اگه بگیم ظروف فلزی هم بوده شبی ده تا خونه هم برن میشه سالی حدود ۳ هزار تا ظرف😶
ناشناس هم میبردن💯 یعنی ظرف رو پس نمیگرفتن، اگه کارخونه مس گری هم داشته باشن بازم جور در نمیاد😏
پاسخ:👇
کمک های حضرت علی(ع) بیشتر به صورت نون و خرما بوده🌱و نیازی به ظرف خاصی نبوده...
اگر فرض بگیریم هر شب شیر میبردن🥛 بازم چیز عجیبی نیست! میتونستن بریزن داخل مشک، و برن در خونه فقرا و کاسه هاشون رو پر از شیر کنن🌸
💢اون زمان ایفون تصویری که نبوده! کوچه ها هم معمولا تاریک بوده. پس ایشون میتونستن فقط با پوشوندن صورت مبارکشون خودشون رو ناشناس معرفی کنن✨
#بابای_مظلومم_علی
#شب_قدر
#ماقوت
چطور حضرت علی(ع) هر شب شیر میذاشتن در خونه فقرا؟🧐
ظروف یکبار مصرف که نبوده❌ اگه بگیم ظروف فلزی هم بوده شبی ده تا خونه هم برن میشه سالی حدود ۳ هزار تا ظرف😶
ناشناس هم میبردن💯 یعنی ظرف رو پس نمیگرفتن، اگه کارخونه مس گری هم داشته باشن بازم جور در نمیاد😏
پاسخ:👇
کمک های حضرت علی(ع) بیشتر به صورت نون و خرما بوده🌱و نیازی به ظرف خاصی نبوده...
اگر فرض بگیریم هر شب شیر میبردن🥛 بازم چیز عجیبی نیست! میتونستن بریزن داخل مشک، و برن در خونه فقرا و کاسه هاشون رو پر از شیر کنن🌸
💢اون زمان ایفون تصویری که نبوده! کوچه ها هم معمولا تاریک بوده. پس ایشون میتونستن فقط با پوشوندن صورت مبارکشون خودشون رو ناشناس معرفی کنن✨
#بابای_مظلومم_علی
#شب_قدر
#ماقوت
...

زرشک پلو با مرغ
۲ ماه پیش
❤️ بهانه بیبهانه!
هرکس میتواند در کربلا الگویی برای خود پیدا کند: کودک و جوان و پیر، زن و مرد، سفید و سیاه، سالم و ناتوان، تازه مسلمان، نوعروس، معلم، بازاری و... . وجه اشتراکِ همهی آنها هم این است که بدونِ توجیه آوردن، با امامِ خود همراه شدند.
تکلیفِ همه پس از کربلا معلوم است؛ در واقع کربلا، پایان دهندهی سردرگمی و بلاتکلیفیهاست. آری! کربلا نشان داد حتی مصیبت و اسارت نیز باعث سلبِ مسئولیت نمیشود.
اگر «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا» و این حقیقت که کربلا هر روز اتفاق میافتد را بپذیریم، دیگر هیچ بهانهای برای فرار از وظیفه نخواهیم داشت.
هنوز هم توجیهاتی مانندِ خانواده، راحتی، عزت و آبرو، عبادت، سیاست، ترس و... باعث تنها ماندنِ امام میشود؛ هرچند عاشورا دیگر تکرار نمیشود و این توجیهات، تنها باعثِ دوری ما از امام میشود.
امروز هم وظیفهی ما در قبال امام زمانمان روشن است. پس مبادا شرایطِ سختِ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... باعثِ تکرار توجیهاتِ مردمِ سال ۶۱ هجری و محرومیت ما از یاری امام شود.
توجیه المسائل کربلا
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرج
هرکس میتواند در کربلا الگویی برای خود پیدا کند: کودک و جوان و پیر، زن و مرد، سفید و سیاه، سالم و ناتوان، تازه مسلمان، نوعروس، معلم، بازاری و... . وجه اشتراکِ همهی آنها هم این است که بدونِ توجیه آوردن، با امامِ خود همراه شدند.
تکلیفِ همه پس از کربلا معلوم است؛ در واقع کربلا، پایان دهندهی سردرگمی و بلاتکلیفیهاست. آری! کربلا نشان داد حتی مصیبت و اسارت نیز باعث سلبِ مسئولیت نمیشود.
اگر «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا» و این حقیقت که کربلا هر روز اتفاق میافتد را بپذیریم، دیگر هیچ بهانهای برای فرار از وظیفه نخواهیم داشت.
هنوز هم توجیهاتی مانندِ خانواده، راحتی، عزت و آبرو، عبادت، سیاست، ترس و... باعث تنها ماندنِ امام میشود؛ هرچند عاشورا دیگر تکرار نمیشود و این توجیهات، تنها باعثِ دوری ما از امام میشود.
امروز هم وظیفهی ما در قبال امام زمانمان روشن است. پس مبادا شرایطِ سختِ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... باعثِ تکرار توجیهاتِ مردمِ سال ۶۱ هجری و محرومیت ما از یاری امام شود.
توجیه المسائل کربلا
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرج
...

اسلایس یخچالیِ موزی
۱۱ فروردین ۰۲
🍂روزِ حساب ڪتاب ڪھ برسھ...🍂
بعضے از گناهات رو که
بهت نشون میدن 😔
می بینی
براشون { استغفار نکردی😓 }
اصلا یادت نبودھ!💔
امّا زیر هر گُناهت یه { استغفار📿 } نوشته شدہ...!😳🧐
اونجاست که تازھ می فهمی
یڪی به جات توبھ ڪردھ..
یڪے که حواسش بهت بودھ.؟
یه { پدر دلسوز}
یکی مثلِ { مَهدی💚 }
|{یَا أَبَانَا أستَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا...}|
#اللّٰهٌمَعَجِݪالِوَلٖیِکَالْفَرَجْ📿
بعضے از گناهات رو که
بهت نشون میدن 😔
می بینی
براشون { استغفار نکردی😓 }
اصلا یادت نبودھ!💔
امّا زیر هر گُناهت یه { استغفار📿 } نوشته شدہ...!😳🧐
اونجاست که تازھ می فهمی
یڪی به جات توبھ ڪردھ..
یڪے که حواسش بهت بودھ.؟
یه { پدر دلسوز}
یکی مثلِ { مَهدی💚 }
|{یَا أَبَانَا أستَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا...}|
#اللّٰهٌمَعَجِݪالِوَلٖیِکَالْفَرَجْ📿
...

دنت زعفرانی
۲۲ اسفند ۰۱
🔴 داستان کوتاه پند آموز
💭عارفی که ۳۰ سال مرتب ذکر می گفت:
استغفر الله. مریدی به او گفت: چرا این همه
استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.
💭جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک
الحمد لله نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره
آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟ گفتند: مال
شما نسوخته… گفتم: الحمدلله…
💭 پس من راضی شدم به اینکه دکان او سوخته
بشود و دکان من سوخته نشود بعد به خودم
گفتم: "اولاتهتم للمسلمین سری"
(تو غصه مسلمین در دلت نیست؟)
و من سی سال است که دارم استغفارِ آن
الحمدلله را میگویم"
چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم؟!
🌿 حدیثی از معصوم 🌿
🌹پیغمبر مکرم اسلام (ص) فرمودند:
"من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم"
«هر کس که صبح کند و همتش خدمت به
مسلمانان نباشد، او مسلمان نیست»
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
💭عارفی که ۳۰ سال مرتب ذکر می گفت:
استغفر الله. مریدی به او گفت: چرا این همه
استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.
💭جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک
الحمد لله نابجاست! روزی خبر آوردند بازار بصره
آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟ گفتند: مال
شما نسوخته… گفتم: الحمدلله…
💭 پس من راضی شدم به اینکه دکان او سوخته
بشود و دکان من سوخته نشود بعد به خودم
گفتم: "اولاتهتم للمسلمین سری"
(تو غصه مسلمین در دلت نیست؟)
و من سی سال است که دارم استغفارِ آن
الحمدلله را میگویم"
چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم؟!
🌿 حدیثی از معصوم 🌿
🌹پیغمبر مکرم اسلام (ص) فرمودند:
"من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم"
«هر کس که صبح کند و همتش خدمت به
مسلمانان نباشد، او مسلمان نیست»
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
...