دسر خرمالو

۴۲۳ لایک
۱۳ نظر
پاییزانه

پاییز دارد آرام آرام می رود ومن هنوز به ملاقات هیچ بارانی نرفته ام و برگهای رنگیش را روی سرم ازشوق نرقصانده و از پنجره ام دستی برایش تکان نداده ام و حتی شعری نگفته ام چشمهایم را نبسته که لحظه ی مست نمناکی بویش عاشق شوم.

هیچ اناری را با هوس همیشگی باز نکرده و یاقوت دانه هایش چیزی را در بی فروغی  چشمانم تداعی نمی کند خرمالوها یکی یکی روی خاک باغچه شهید می شوند بدون اینکه طعم گس دوست داشتنی اش دهانم را حس کند.

 انگار کودکیم را جایی تاریک گم کردم...

هر ترانه که می آید روی لبم می خشکد هیچ گنجشکی روی دستهایم آشیان نمی کند وهیچ گلی شادم...

من به شاعربودنم کافر شده ام کافر...  

# سایه موسوی#پاییزانه

نظرات

ADN
❄️❣♥️❣️❄️از چی می‌ترسی ؟
از جای پاهات رو برف ؟
می‌ترسی بفهمن کجا بودی و کجا میری ؟
نترس،صبح که آفتاب بزنه همه برف‌ها آب
میشن،همه جای پاها پاک میشن...!
از جای پاهات رودل ها بترس!
گرمای آفتاب که چیزی نیست
گرمای جهنم هم
نمی‌تونه پاکشون کنه...!

خیلی عــالـــی شده دوست مهربون من😊❤️😊
عالیه دوست گلم👌👌👌
بـه آنهایـی کـه دوستشان دارید بی بـهـانـه بـگـویـید دوستت دارم...
بـگویید در ایـن دنـیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان...
بـگویید گاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاه تر از عمر شکوفه هاست...
شما بگویید، حتی اگر نشنوند

پس تا فرصت هست میگویم:دوستون دارم
مشاهده سایر نظرات