عکس ژله رنگین کمان
نیلوفر
۱۸۲
۸۳۴

ژله رنگین کمان

۱۷ شهریور ۹۷
من یک زنم ‏⁧ گاهی دوست دارم به تنهایی راهی سفرشوم.....بروم کمی از شهر دور...از خانه و بچه ها دورتر...بنشینم روبه روی خورشید وغروبش راتماشاکنم... تنها باشم و باخود خلوت کنم به تمام نداشته هایم فکر کنم، به زمانی که برای خودم نگذراندم، به عمری که رفت و حاصلش شد پوستی چروکیده،اندامی از فرم افتاده، فکری مشغول و گذشته ای نه چندان شیرین..... سفر کنم... تنها باشم، خودم باشم و ازدور گله ای ببینم و چوپانی که اتفاقا دختربچه ای خردسال است....و کوههارا ببینم...زندگی بیرون را ببینم... پرواز را ببینم.. من خسته ام، خسته از تمام روزهایی که برای راحتی شوهرو فرزندانم کار کردم ،خسته ام که تمام این کارها وظیفه ام بود و یک بار نشد من برای خودم باشم. سفری میخواهم کمی دورتر از تمام چیزهایی که مرا درقید وبند روزمرگی زنانه گرفتار کرده....که شش هایم را پر کنم از هوای تازه ی تنهایی.... اما مگر میشود زنی تنها راهی سفر شود؟ اطرافیان چه فکری خواهند کرد؟ همسفرهایم اگر بفهمند تنهایم، برخوردشان چه خواهد بود؟ آیا مورد آزار مردهای اطرافم قرار نمیگیرم؟ آیا هتل به یک زن تنها اتاق اجاره میدهد؟ آیا به راحتی میتوانم در اتاقی تنها با امنیت کامل بخوابم؟ آیا حق دارم کمی موهایم را رها کنم تا نفسی تازه کنند؟ میتوانم کنار ساحل دراز بکشم و پرواز پرندگان دریایی را تماشا کنم؟ نه... من یک زن هستم بدون هیچ امنیت و آزادی... من فقط در خانه ام از قضاوتها و نگاه‌ها در امانم. نه حتی در خانه هم در امان نیستم و اگر کسی سرزده به خانه ام بیاید از وضعیت شلخته اتاقم و ظرفهای نشسته روی ظرفشویی مرا به باد انتقاد خواهد گرفت.... من حتی درخانه خودم هم آزاد نیستم.. ‎


دوستان متن رو از جایی کپی کردم درسته بعضی جاهاش غلطه ولی خب...
...