عکس کیک_زعفران_وگلاب
FATEMEH DARVISHI
۲۲
۲۸۳

کیک_زعفران_وگلاب

۳ تیر ۹۹
#پارت_1🖤🤍🖤🤍🖤🤍

اومدم در خونتون نبودی راستشو بگو کجا رفته بودی به خدا رفته بودم
-کامی؟
-بله
-ببند صدای اون مزخرفو
-مزخرف تویی نه اهنگای من
-خداااااا
-خدا میگه درد
-کامی به نفعته دهنتو ببندی دیشب بخاطر استرسی که داشتم یه ساعتم نخوابیدم
-استرس چی؟
-جواب کنکور
-مانی دهنت سرویس
-چرا
-پاشو گمشو جوابا اومده
چی گفت؟گفت جوابا اومده ؟ ه چی چی آورده؟ به من چه اصلا والا😁😁😁
-مانی خاک رس دو دستی تو فرق سرت پاشو دیشب بخاطر همین استرس داشتی الان کپیدی؟
-واااااای جوابا
-صبح بخیر ایران
-چرا زودتر نگفتی؟؟؟
همین جور داشتم شاکی نگاش می کردم که بالشت زیر سرشو برداشت و پرت کرد سمتم
-خاک بر سر پس سه ساعته من چی میگم؟
-چم
-چم و چمچاره گمشو بیا رفتم از پسر رقیه خانم برات لبتاب جور کردم بیا
-کامی تو زندگیت یه کار درست کرده باشی همینه
-مانی بلند می شی یا نه ؟
-باشه باشه بلند شدم نزن تو
به زور از جام بلند شدم و به سمت دستشویی که تو حیاط بود رفتم اخ چقدر راااه پوففف
وجی-(همو وجدان 😁)نکنه خونتونم یه سیصد متری هست حوصلت نمی شه این همه راه بری
-تو که باز اومدی بیا برو حوصلتو ندارم
-نکه من خیلی حوصله تو رو دارم
-می ری یا بیا؟
-دقیقا کجا میخوای بیای؟؟
-
-چی شد ؟؟
-‌آپلو هوا شد گمشو
-اوکی بای بی شخصیت
-شرت کم
اگه گذاشت بری دستشویی اه
کامی-مانی بدو
-اومدم
سریع رفتم دستشویی و بعد انجام کار های مربوطه رفتم پیش کامی که خیلی با دقت داشت به صفحه لبتاب نگاه می کرد
-شکافتی؟
کامی-چیو
-اتمو
-الان وقت شوخیه ؟؟
-نه خب حالا قیافه نگیر چی شد صفحه بالا آورد؟

#پارت_2

کامی-مانیییییی؟؟؟؟
_هوم؟
_خاک تو سرت
_یا خود خدا ، چرا مگه چی شده؟قبول نشدم ؟ وای حالا چطور تو روی بی بی نگاه کنم ؟
کامی_دو دقیقه دهنتو ببند بزار منم حرف بزنم
_بگو بگو
کامی_همون چیزی که میخواستی قبول شدی 😁😁
_پس چرا گفتی خاک تو سرت ؟؟؟
_چون تعجب کردم
_روانی سکته کردم حالا دقیقا کجا قبول شدم ؟
_دانشگاه دولتی تهران رشته معماری
_هوووووووووو یسسس حالا همه بیاین وسط دختر آبادانی بی قراره دختر آبادانی بی قراره عاشق شده و خبر نداره حالا هوووو

همین جور داشتم واسه خودم قر می دادم که یه چیزی محکم خورد تو سرم
_اخ
اوه اوه بی بی بود
بی بی_چیه عروسی ننته؟
_اوووو بی بی، بی ادب نبودی چی شده؟
_اثرات همنشینی با توه
کامی_مانی می بینم که با خاک یکسان شدی
_ببند دهنتو کامی
بی بی_مانی مادر نتیجه کنکورت چی شد؟

از اونجایی که اذیت کردن بی بی خیلی کیف می داد خودمو ناراحت گرفتم و گفتم
_بی بی قبول نشدم 😭😭
بی بی_از اولشم می دونستم تو نه عقل درست و حسابی داری نه هوش بالایی داری فقط نمی دونم تو رو به چه امیدی فرستادم مدرسه

#پارت_3

بی بی حرف می زد و دهن من هر دقیقه باز تر می شد فقط این وسط قهقهه های کامی رو اعصابم تاتی می کرد
_کامی مرض، کامی زهر مار، کامی مرگ، کامی ...کامی
کامی_چی شد ؟ بقیشو بگو
_تو ببند دهنتو بی بی دستت درد نکنه من عقل ندارم ؟
بی بی_اره مادر بچه که بودی کامی هم بهم می گفت خیلی کم استعدادی ولی باورم نمی شد
_بی بی چرا اینقدر بی جنبه ای؟ من داشتم شوخی می کردم دولتی تهران قبول شدم
_ای الهی بی بی دورت بگرده یعنی واقعا قبول شدی؟
_بلهه
بی بی_می دونستم اصلا من بهت ایمان داشتم یه حسی بهم می گفت تو نخبه هستی ولی باور نمی کردم الان باور کردم بی بی فدات شه
_بی بی چی شد اون موقع که بی استعداد و خنگ بودم حالا شدم نخبه ؟؟؟
بی بی_ واه اصلا نمی شه از این بشر تعریف کرد گمشو برو یه چیزی بخورین با این کامی دهنتون بو سگ مرده می ده
کامی_بی بی لعنتی چرا اینقدر خوبی؟؟
بی بی _مسخره می کنی پدر سگ ؟
_یا خدا بی بی کوتاه بیا
بی بی_اوک

با این حرف دهه هشتادیه بی بی دهن منو کامی یه متر باز شد ( حالا یکم کمتر این جوری نگاه نکنین)
کامی_بی بی کی اینقدر به روز شدی عشخم؟؟
بی بی_ گمشو پسره هیز من خودم شوور دارم

دیگه منو کامی داشتیم تو افق محو می شدیم که کامی دست منو گرفتو برد تو آشپز خونه و در و بست ، چشماشو بسته بود و پشت سر هم می گفت توبه توبه ایقدر حالت صورتش باحال بود که نتونستم خودمو کنترل کنم و زدم زیر خنده
کامی_مرگ مانی
_وای عالی بود قیافت خخخخ
کامی_مانی میگم بی بی مشکوک می زنه هااا نکنه دوست پسر داره ؟
_کامی خدا شفات بده
...