کرمعلی سی سال قبل ازدواج کرده بود و از زندگیش خیلی خوشحال و از همسرش خیلی خیلی راضی بود
روزی از روزها سگی زنشو گاز گرفت و براثر گازگرفتگی زنش مریض شد و بعداز مدتی فوت کرد
کرمعلی خیلی مغموم ودلشکسته شد و هیچوقت از منزلش خارج نمیشد و کلا در انزوا فرو رفت
بچه های کرمعلی به پدر پیرشان پیشنهاد ازدواج مجدد دادند
اما پیرمرد قبول نکرد و به عشق اولش پایبند بود
ازطرف بچه ها اصرار و از طرف کرمعلی انکار
بعدازمدتی اصرار فرزندان نتیجه دادو پیرمرد قبول کرد که ازدواج کند
بچه ها هم گشتند و یه دختر بیست ساله و خوشگل برای پدرشان انتخاب کردند
جشن مفصلی هم گرفتند و عروس خانوم رو به خونه پیرمرد قصه ما بردند
عروس خانوم از،همه لحاظ خیلی به کرمعلی میرسید وتلاش میکرد پیرمرد راخوشحال کند
چند روز که گذشت پیرمرد خوشحال وسرمست از ازدواجش بچه هاشو صدا زد وگفت به شکرانه ازدواجش پنج گوسفند را قربانی کنند و دو گوسفند رابین فقرا .. یک گوسفند رابین خواهر وبرادراش ویک گوسفند رابرای شام خودش وهمسرجوانش بیاورند
بچه ها گفتند پدرجان گوسفند پنجم را چیکار کنیم
کرمعلی گفت گوسفند پنجم را برای سگی که مادرتان را گاز گرفته ببرید
خدا خیرش بدهد انگار اون مصلحت منو بهتر از خودم میدونست 😄😂
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به راحتی میتونید در منزل درست و برای داخل انواع غذاها تون استفاده کنید.
لینگ دستورش در پاپیون 👇
پودر لیمو عمانی خونگی
https://sarashpazpapion.com/recipe/8380c1b14f258aa93c7449311c5fb21c
...