🖤💔🖤💔🖤💔
💔🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔
💔🖤💔
🖤💔
💔
#عشق.بی.تکرار.من♡♡#پارت.44#ایلین با سر دردی بلند شدم چند لحظه طول کشید تا بفهمم چی شده چند ساعت پیش و حرف های کاوه مثل ی فیلم اومد جلوی چشمام بغض کردم یعنی الان عشق من ایهان من رفت؟
بدون اینکه حتی ی بار از ته دل بغلش کنم رفت؟؟
خدا لعنت کنه سهیل 😭 ی روز خوش نیستی سهیل
ب آسمون نگاه کردم ک سیاه بود و این نشون میداد ک یعنی چند ساعته من بیهوش همینجوری ک ب آسمون زل زده بودم آروم زمزمه کردم 😢
خدایاااااا؟! چرا من بدبختم؟!
چرا تو چندین میلیون آدم فقط من روز خوش ندارم؟! چرا منو نمی بینی!مگه من چ گناهی کردم؟
اگه عاشقی گناهه تو ایهان رو بیار من قول میدم بهش نگم دوسش دارم اما قول نمیدم ک از قلبم خارجش کنم
با ی حرکت از تخت بلند شدم و ب طرف در رفتم
تو راهرو بودم ک کاوه از پله ها اومد بالا
+عع😳بیدار شدی ایلین؟ کم کم داشتم نگران میشدما 😁
هیجی نگفتم و زل زدم بهش
+آیلین بیا پایین میخوام ی چیزی رو بهت بگم...
بازم زل زدم بهش انگار لال شده بودم
کاوه اومد نزدیک تر ک دستمو بگیره ک ناخودآگاه جیغ زدم
×بهم دست نزن....دست نزن....برو کنار...
با جیغ من از پایین ی دختر خوشگل و چشم ابرو مشکی اومد بالا...
_کاوه؟ چی شده؟ آیلین جونم چیزی شده؟ میدونم این خر و اون گاو( ایهان 😂) ناراحتت کردن اما خوب ی نقشه بوده دیگه ک....
+وایسا ...وایسا....کدوم نقشه؟نکنه شما هاهم با سهیل دست ب یکی کردین ک ایهان رو بکشین؟
کدووووم نقشه اییییی😤
کاوه_ آیلین میگم بیا پایین تا بهت توضیح بدم ک جیغ میکشی
هم توضیح می خوای هم نمیای؟ خو بیا پایین همه چیو بفهم دیگه....
نفس عمیق کشیدم و با بغض رفتم پایین...
دلم میخواست بیام پایین و ایهان رو ببینم و محکم بغلش کنم اما هر چی نگاه کردم نبود ....
نشستم روی مبل و خیره شدم ب کاوه
کاوه زیر لب بسم اللهی گفت ک خندم گرفت 😂
ک شروع کرد ب توضیح دادن....
_خوب ببین آیلین ، من کاوه هستم و دوست چندین ساله ایهان و ایشون ( ب اون دختره خوشگله اشاره کرد) نامزد من باران
وقتی سهیل تورو دزدید ایهان دیونه شده بود حتی من و باران هم نمیتونستم ارومش کنم همه رو تهدید میکرد حتی ب خودشم رحم نکرده بود گفته بود اگه تا امروز پیدات نشد خودشو میکشه
همین فکرو داشت تااا چند سال پیش ک ی جرقه ایی ب مغز پوچ ایهان زده شد و ی نقشه کشید...
🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔🖤💔
💔🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔
💔🖤💔
🖤💔
💔
#عشق.بی.تکرار.من♡♡#پارت.45#ایلین حرفاش رو نمیتونستم درک کنم یعنی چی؟!
مگه ایهان نمرده؟ پس نقشه.....
ترجیح دادم سکوت کنم تا کاملا توضیح بده
ادامه داد....
کاوه_ چند ساعت پیش باران و ایسان رو تهدید کرد و گفت میرم تا خودمو بکشم مثل دیونه ها بود اما تا خواستم برم دنبالش زنگ زدو همه چیو بهم گفت
گفت ک سهیل دنبال ی نفر هست ک منو بکشه اگه من خودمو بکشم البته ی نقشه ایلین رو ول میکنه
تا جایی ک سهیل باور کنه نقشع خوب پیش رفت
اما از شانس بد منه بدبخت وقتی خواستم اون پارچه ها رو بردارم ک تو اومدی و من از جایی ک میدونستم توی لباست میکروفن هست باهات بد رفتار کردم و الان هم معذرت میخوام همه اینا ی نقشه بوده ک تورو نجات بدیم
الانم نگران بعدش نباش سهیل ب جزم آدم ربائی ب ۲۰ سال زندان محکوم شد همین ک تو از خونه اومدی بیرون پلیس ها ریختن سرش و اینکه....
تندی خودم گفتم....
_ و اینکه.....ایهان چی زنده ست؟؟
کاوه همینجوری ک ب در اشاره میکرد بلند گفت
صدق الله العلی العظیم 🤣😐 و ایهان داخل شد
نمیدونستم ب حرفش بخندم یا از دیدن ایهان گریه کنم
نمیدونم چی شد ک پریدم بغل ایهان و با تمام وجودم عطرش رو بو کشیدم 😍
دستمو گذاشتم روی صورتش و جیغ کشیدم
/دددووووووسسستتتت داااارررممم دیییووننه
ایهان_ من بیشتر پرنسس قلبم😻
کاوه_ ا..هم،ا..هم ،اکه ماچ و بوس میخواین بکنین ار الان بگم مجرد هست ایتجاها😂
با این حرفش همه مون خندیدیم و من بیشتر عاشق ایهان شدم
و اینکه فهمیدم تو این چند روزی ک نبودم علی و ایسان از حسشون بهم گفتن😁خیلی خوشحال بودم خیلییی
#۷سال.بعد....._مامالی؟؟ مامالی چوجایی؟؟
+جانم ارمان چیشده؟
_مامالی؟ نفش نمیزارع با ناژلی باژی کنم😢
با حرف ارمان نفس هم پشت سرش گفت
×مامالی؟ ارمان نمیژالع با شومل بازی کنم منم نمیژالم با ناژلی بازی کنه
با تعجب نگاهش کردم 😳
_نفس مامانی شوهرت کیع؟
×نوید دیگه پسل دایی علی 😑
خواستم بهش بتوپم ک ایهان از پشت بغلم کرد
×چیشده خانومی؟ چرا حرصی شدی باز
+ایهان اینا خیلی پروعن از الان دارن ب ازدواج فکر میکنن😂
ایهان همین جوری ک ب ماست ناخونک میزد گفت
_ولش کن آیلینم بزار خوش باشن عالم بچگی هم عالمیع💋
ب دوتا بچم و تنها مرد زندگیم نگاه کردم و فهمیدم از من خوشبخت تر وجود ندارع
اسم پسرمو ب احترام ایهان گذاشتم ارمان( اسم داداش ایهان) و اسم دخترم رو نفس گذاشتم و واقعا نفسمه😍
اسم بچه های علی و ایسان هم نازلی و نوید گذاشتن😉
این چهار تا بجه از دیوار راست هم بالا میرن😂
《♡هیچ دلِ شکسته ای قرار نیست متروکه بمونه،♡
یه روزی یه جایی یه نفر منتظرت هست تا همه چیز رو تغییر بده ♡》
#پایان😻♡♡ 🖤💔🖤💔