اگر نمیتوانید دیگران را ببخشید هنوز از اصل جاودان حیات و مقام خود بیخبر هستید
و این چنین روایت شده که دو رفیق در دل کویری راه میرفتند. در میانه سفر ، بر سر موضوعی جدالی میانشان درگرفت و یکی از آن دو سیلی محکمی بر صورت دیگری زد. رفیقی که سیلی خورده بود بیهیچ حرفی بر روی ریگهای روان نوشت:" امروز بهترین دوستم سیلی محکمی به من زد "
آن دو به راهشان ادامه دادند. رفیقی که سیلی خورده بود در باتلاقی گرفتار شد که دوست دیگر به کمکش آمد و نجاتش داد . سپس روی تخته سنگی نوشت: "امروز بهترین دوستم مرا از مرگ نجات داد"
رفیق سیلی خورده به دوستش گفت: " وقتی کسی ما را میآزارد باید آن را بر روی ریگهای روان بنویسیم تا بادهای فراموشی بتوانند آن را با خود ببرند و از یادمان دور بسازند ، اما وقتی کسی کار نیکی برایمان انجام میدهد باید آنرا بر روی تخته سنگی حک کنیم که حتی با باد هم به دست فراموشی سپرده نشود و از یادمان نرود."
❣در ابتدای بهار، بیاموزیم دلخوریها را بر روی ریگ روان بنویسیم و نیکیها را بر سنگ حک کنیم.
#محبوبه_عباسی#باسلوق_انار
...