🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
#قرار.معنوی.شهید.اصغر.الیاسیآبگوشت رژیمی کم دنبه😉
صحبت های مادر شهید👇
شهید الیاسی برای اینکه عازم سوریه شود، چگونه شما را راضی کرد؟
اصغر از زمانی که پاسدار شد، همیشه در گوش من میخواند که مامان اگر جنگ شود، میگذاری بروم؟ به او میگفتم: تو مال من نیستی. تو باید راه خودت را انتخاب کنی. اصلاً اصغر برای این، عضو سپاه شد که برای دفاع از حرم برود. البته از آنجایی که من حضرت زینب (س) را خیلی دوست دارم، همیشه روضه حضرت زینب (س) را میخواند تا بتواند رضایت مرا بگیرد. زمانی که قرار شد به سوریه برود، گفت: برگه مرا امضا میکنی؟ گفتم: بله. البته گفت: حتی اگر امضا نکنی، بازم هم به سوریه میروم! خندیدم و گفتم: رضایت میدهم. اگر قرار باشد برگردی حتماً برمیگردی. این گونه شد که خدا، سرنوشت اصغرم را عوض کرد.
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
...