
حکایت شیخ رجبعلی خیاط (لطفا کپشن مطالعه شود)
۲۴ دی ۰۱
جوانی پارچه ای را نزد پیرمرد خیاط برد واز او خواست با آن پارچه کت و شلوار برایش بدوزد خیاط قبول کرد ، اجرت کار ۱۵ تومان مشخص شد و جوان چند روز بعد برای تحویل لباسش آمد و مبلغ ۱۵ تومان پرداخت کرد پیر مرد خیاط با لبخند ۵ تومان پس داد وقتی جوان علت را جویا شد گفت: ما طی نمودیم اجرت ۱۵ تومان باشد و من راضی هستم چرا ۵ تومان پس دادید ؟
پیرمرد خیاط گفت گمان میکردم این کت و شلوار یک روز و نیم کار میبرد ولی یک روزه تمام شد دستمزد من در یک روز ده تومان کافی است . این گونه میشود پیرمرد خیاطی میشود شیخ رجبعلی خیاط و حضرت امام عصر برای دیدنش به مغازه اش میرود و با او نشست و برخواست میکند.
یا فاطر بحق فاطمه
یا عالی بحق علی عجل لولیک الفرج
#ما_منتظر_منتقم_فاطمه_هستیم
#قدم_قدم_تا_ظهور
پیرمرد خیاط گفت گمان میکردم این کت و شلوار یک روز و نیم کار میبرد ولی یک روزه تمام شد دستمزد من در یک روز ده تومان کافی است . این گونه میشود پیرمرد خیاطی میشود شیخ رجبعلی خیاط و حضرت امام عصر برای دیدنش به مغازه اش میرود و با او نشست و برخواست میکند.
یا فاطر بحق فاطمه
یا عالی بحق علی عجل لولیک الفرج
#ما_منتظر_منتقم_فاطمه_هستیم
#قدم_قدم_تا_ظهور
...
طرز تهیه و دستور پخت های مرتبط

چاکلت لاوا کیک

خیار شور

کیک لحاف پنیری

کیک شکلاتی آسان

سالاد سبز

فسنجون مجلسی متفاوت
عکس های مرتبط