پودینگ نسکافه
۲۳ بهمن ۰۱
روستایی جنوب خراسان هست به نام نشتیفان
روایتی هست که میگه نشتیفان مختصر شده‌ی کلمات نیش و طوفانه.
سرزمین باد‌های تند و عقرب‌های سمی و البته دوتار و مقام‌هایی پر سوز و پر گداز
توفان های این روستا از خودش آسیاب‌هایی رو به جا گذاشته که بیشتر از هزار و هفتصد سال قدمت دارن.
آسیابهای نشتیفان... من نه کاری با نیش دارم و نه توفان و نه دوتار و نه حتی آسیابها!
قصه‌ی من قصه‌ی پیرمردیه که مسئول این آسیابها بود. اولین بار که ما رو دید و چشمش به دوربین افتاد از من پرسید:«سی کن ، تو عکس میندازی؟» گفتم:«بله.»
اومد سمتمون و دست دوستم رو گرفت و با خودش کشان کشان برد! کنار یکی از آسیابها وایستاد و به محمد دستور داد که ژست بگیره:« تو ایجا وایستا.» و به من دستور داد عکس بگیرم:«تو بیگیر»
اینطوری به ما فهموند که رییس کیه و حتی اگر خفنترین دوربین دنیا هم دستت باشه اینجا فقط یک نفر میدونه چجوری میشه یک عکس خوب انداخت!
برامون از این گفت که این آسیابها رو سال‌هاست میشناسه و آسیاب کردن گندم با این آسیابها فقط و فقط کار خودشه!
برامون از قصه‌های پیامبر و معجزاتشون گفت و آخر رو کرد به من گفت: «ببین صاحب این آسیابا همین پیر مرده و بعد از مو هم یک خانومیه از ایتالیاییه!»
برق از سرم پرید و پرسیدم:«یک خانوم ایتالیایی؟»
شنیدی میگن عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند؟
کاشف به عمل اومد که سال گذشته یک خانوم توریست ایتالیایی از منطقه دیدن میکردن و پیرمرد دامن از کف میده و عاشق میشه!
همونطور که به ما دستور عکاسی داده بود به خانوم ایتالیایی هم دستور گفتن شهادتین رو داده بود و معتقد بود خانوم ایتالیایی رو مسلمان هم کرده!
در قبال این عشق قول آسیابهای میراث فرهنگی رو به خانوم ایتالیایی داده بود! با خودم فکر کردم عجب وصلتی بشه این وصلت! برج پیزا از تو ....آسیابهای نشتیفان از من!!!
سهیل سرگلزایی
سلام بروی ماه همگی..
ممنونم که تو پیجم هستین وانرژی خوب بجا میذارید..
میز ساده ی بزرگداشت مقام پدر ومرد تو خونه ی ماست..
یه کیک خیلی کوچولوی حاضری..یه پودینگ وانیلی نسکافه ای که قسمت چهارمش جلوی دوربین نیست چون تو آشپزخونه جا مونده...پنج تا شیرینی که تو عکس مشخص نیستن..ویه خورده شکلات ..و البته چهارتا جوراب نفیس☺️😅 😇🙄برای همسری که عاشق جورابه..
ویه دسته گل نرگس که هدیه ی حنایی😍 به باباشه..
بخاطر اتفاقات اندوهناک در زلزله ی خوی..وبعد هم زلزله ی ترکیه وسوریه..شرایط روحی ارسالش رو نداشتم..
شما به نیت سیزده رجب ومولود پرسر وسعادت مولا علی علیه‌السلام..وروز پدر ومرد نگاش کنین
ممنونم از محبت نگاه همتووووون♥️
روایتی هست که میگه نشتیفان مختصر شده‌ی کلمات نیش و طوفانه.
سرزمین باد‌های تند و عقرب‌های سمی و البته دوتار و مقام‌هایی پر سوز و پر گداز
توفان های این روستا از خودش آسیاب‌هایی رو به جا گذاشته که بیشتر از هزار و هفتصد سال قدمت دارن.
آسیابهای نشتیفان... من نه کاری با نیش دارم و نه توفان و نه دوتار و نه حتی آسیابها!
قصه‌ی من قصه‌ی پیرمردیه که مسئول این آسیابها بود. اولین بار که ما رو دید و چشمش به دوربین افتاد از من پرسید:«سی کن ، تو عکس میندازی؟» گفتم:«بله.»
اومد سمتمون و دست دوستم رو گرفت و با خودش کشان کشان برد! کنار یکی از آسیابها وایستاد و به محمد دستور داد که ژست بگیره:« تو ایجا وایستا.» و به من دستور داد عکس بگیرم:«تو بیگیر»
اینطوری به ما فهموند که رییس کیه و حتی اگر خفنترین دوربین دنیا هم دستت باشه اینجا فقط یک نفر میدونه چجوری میشه یک عکس خوب انداخت!
برامون از این گفت که این آسیابها رو سال‌هاست میشناسه و آسیاب کردن گندم با این آسیابها فقط و فقط کار خودشه!
برامون از قصه‌های پیامبر و معجزاتشون گفت و آخر رو کرد به من گفت: «ببین صاحب این آسیابا همین پیر مرده و بعد از مو هم یک خانومیه از ایتالیاییه!»
برق از سرم پرید و پرسیدم:«یک خانوم ایتالیایی؟»
شنیدی میگن عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند؟
کاشف به عمل اومد که سال گذشته یک خانوم توریست ایتالیایی از منطقه دیدن میکردن و پیرمرد دامن از کف میده و عاشق میشه!
همونطور که به ما دستور عکاسی داده بود به خانوم ایتالیایی هم دستور گفتن شهادتین رو داده بود و معتقد بود خانوم ایتالیایی رو مسلمان هم کرده!
در قبال این عشق قول آسیابهای میراث فرهنگی رو به خانوم ایتالیایی داده بود! با خودم فکر کردم عجب وصلتی بشه این وصلت! برج پیزا از تو ....آسیابهای نشتیفان از من!!!
سهیل سرگلزایی
سلام بروی ماه همگی..
ممنونم که تو پیجم هستین وانرژی خوب بجا میذارید..
میز ساده ی بزرگداشت مقام پدر ومرد تو خونه ی ماست..
یه کیک خیلی کوچولوی حاضری..یه پودینگ وانیلی نسکافه ای که قسمت چهارمش جلوی دوربین نیست چون تو آشپزخونه جا مونده...پنج تا شیرینی که تو عکس مشخص نیستن..ویه خورده شکلات ..و البته چهارتا جوراب نفیس☺️😅 😇🙄برای همسری که عاشق جورابه..
ویه دسته گل نرگس که هدیه ی حنایی😍 به باباشه..
بخاطر اتفاقات اندوهناک در زلزله ی خوی..وبعد هم زلزله ی ترکیه وسوریه..شرایط روحی ارسالش رو نداشتم..
شما به نیت سیزده رجب ومولود پرسر وسعادت مولا علی علیه‌السلام..وروز پدر ومرد نگاش کنین
ممنونم از محبت نگاه همتووووون♥️
...
نظرات
دستورپخت های پیشنهادی
پودینگ نسکافه
تیرامیسوی کلاسیک
پاناکوتای توت فرنگی
کاسترد
پودینگ موزی
ژله نسکافه
عکس های مرتبط
