سلام دوستان گلم بعد از ماه ها و روزای سختی که گذروندم با یه پسر بچه ای ناز برگشتم پاپی دلم برای همتون تنگ شده بود😘 بارداری من خیلی سخت بود و از اول تا اخرین روزهاش حالم بد بود و تهوع ثانیه ای رهام نکرد و پایان تمام این حال بدیا ۱۴ تیر بود از اون روز به بعد شب زنده داریا شروع شده😁 با این حال که از کیک ،شیرینی و خامه حالم بهم میخورد اما کارم رو رها نکردم با زدن ۳ تا ماسک روی هم بازم پخت کیک و شیرینی رو ادامه دادم و تقریبا صدوپنجاه کیلو برای عید شیرینی پختم عکساشو براتون استوری میکنم
...