به یاد دو تا مادر بزرگام ننه بگم و ننه ملکی خدا رحمتشون کنه،یادم میاد تازه ازدواج کرده بودم و همسرم برای مصاحبه کاری رفته بود تهران هوا سرد و زمستونی بود از اونجا که خانوادم اهواز بودن شب رفتم خونه ننه بگمم و برام همین غذای خوشمزه را درست کرد مطمئنم با عشق پخته بود چون بعد سال ها هنوز مزه غذا زیر زبونم هست، به یادشون پختم که فاتحه براشون بفرستم خدا همه رفتگان و بیامرزد 🤲