آتش گرفتم وبیشتر سوختم وقتی دیروز از رسانه ملی به نقل یکی از یاران ونزدیکان دکتر رئیسی شنیدم و فهمیدم که ایشان هروقت مشهد می آمدند بخاطر عدم استفاده از امکانات دولتی برای کار شخصی وهمچنین برای امنیتی نشدن محله سکونت مادرشان و محدویت و جلوگیری از اذیت احتمالی همسایه های والده شان، بصورت ناشناس و لباس مبدل برترک موتور سیکلت دوستان طلبه خویش و یا آشنایانمی نشستند وبه دیدار و دست بوسی مادرمی رفتند وهرگاه می خواستند بخاطر برخی ملاحظات امنیتی و رعایت عرف و شان مقام ایشان، والده را نزد ایشان بیاورند، به جز برخی موارد خاص ایشان بشدت مخالفت می کردند واجازه نمیدادند و می گفتند وظیفه من است که به دست بوس ایشان بروم نه اینکه ایشان نزدمنبیایند
به والله که چنین رئیس جمهوری در کل تاریخ ایران وجهان نمونه و
بی نظیراست...
افتخارمیکنمکه به ایشان رای دادم وتمامقد مدافع وحامی ایشان بودم.
#قرار_معنوی#رییسی_عزیز#شهدای_خدمت
...