بعد خیلی وقت رفتیم دهات و چون تولد خواهرم ۲۰تیر هست و تقریبا با سال اول خواهرزاده ام( فرزند خواهر وسطی) همزمان میشد،من هم به بهانه محرم پیشواز رفتم،چون دوست نداشتم خاطرات تلخ پارسال براش زیرورو بشه کیک ساده عصرونه ای که دوست دارند براشون درست کردم ولبخندش حتی واسه ی اندک لحظه ای😍برام ارزشمنده خداروشکر بااینکه جای بقیه ی خونواده خالی بود اما خوب بود.از یه باغچه کوچیک که یه درخت آلوچه داره یه عالمه رب آلوچه درست کردم اونم یاد خانم خداجوی عزیزم و تجربه ی ایشون افتادم و باتوجه به بی تجربه گیم خیلی عالی شد.جاتون خالی
...