عکس کیک پرتقالی

کیک پرتقالی

۲ روز پیش
به روزهای کهولت و پیری ات فکر کن ؛
به اتاقی که تبعیدگاه ناگزیر تو و به دغدغه های ساده ای که تمام دنیای تو اند ... مثلا از خواب بر می خیزی و دغدغه ی این را داری که حالا به پهلوی چپ بخوابی یا راست ؟ چون آنقدر به پشت خوابیده ای که کمرت از شدت درد ، بی حس شده و آنقدر به سقف خیره مانده ای که چشمانت دردگرفته . از خواب و از رختخواب که خسته شدی ؛ به هر زحمتی که شده ، آرام ،بلند می شوی ، با دستان لرزان ، دست به سوی آسمان می گیری و خدا را شکر می کنی که امروز هم قادری بنشینی و هنوز هم عضلاتت یاری می کنند به نشستن ! نگاهت را از رگ های متورم و برجسته ی پشت دستت بر میداری ، نگاهی به فلاسک چای می کنی و لیوانی که دیشب و دیروز و شب ها و روزهای قبل هم تویش چای خورده ای و حالا دغدغه ی این را داری که امروز چای ات را با قند بخوری یا بدون قند !؟ به رو به رویت خیره می شوی ، به پرده ها ، به دیوار ، به پنجره ، به پنجره ، به پنجره ...
تازه خیلی شانس آورده ای اگر کسی که گاهی به تو سر می زند فرزندت باشد ، نه پرستارهای خانه ی سالمندان !
خواستم بگویم هنوز برای نا امید شدن ، چسبیدن به رختخواب و دنبال آرزو و دلخوشی ها نرفتن زود است ، خیلی زود ...

👤 نرگس صرافیان طوفان
...