کوکی

۶۱۴ لایک
۲۵ نظر


مـــن بــه توخنـــدیدم

چــون کــه میدانســـتم

تو به چه دلهره ایی ازباغچــه همــسایه

ســیب رادزدی

پـــدرم ازپـــی توتند دوید

ونمـــیدانستی باغــبان باغــچه همسایه

پـــدرپـــیرمـــن است.

مـــن به توخنـــدیدم

تاکـــه باخــنده به تــوپـــاسخ عشق تـــوراخالـــصانه بدهم

بـــغض چشـــمان تـــولیـــک

لرزه انداخت به دستان من و

ســــیب دندان زده ازدســت مــــن افتادبــه خـــاک

دل مـــن گفت : بــــرو

چون نمیـــخواست بـــه خاطر سپارد

گریــــه تلخ تـــورا...

ومـــن رفتم وهنوز سالهاست

که درذهـــن من آرام آرام

حیرت وبغــــض توتکرارکنان

میــــدهد آزارام

ومــــن اندیشه کنان غرق دراین پندارم

کـــه چه میشد

اگـــرباغچه خانـــه ی ما

ســـــیب نداشـــت!

نظرات


ممنونم عزیزم بهم سرزدی ،کارت عالیه گلم ،ببخش اگر دیر جواب دادم چون پرستارم در بیمارستان زیاد نمیرسم بیام همه محبتهای شما عزیزان را جبران کنم ،لایک طلایی زدم برات گلم

ممنونم عزیزم بهم سرزدی ،کارت عالیه گلم ،ببخش اگر دیر جواب دادم چون پرستارم در بیمارستان زیاد نمیرسم بیام همه محبتهای شما عزیزان را جبران کنم ،لایک طلایی زدم برات گلم
خواهش میکنم عزیزم
وظیفه بود
ممنونم که از کارام دیدن کردی❤
مشاهده سایر نظرات