اینم دوباره به مناسبت شب یلدا بود خونه مادر جان تمش سنتی بود رو کرسی همه چیو چیدیم حتی ظروفشم جهیزیه مادرم و ظرفای آنتیک اجدادی بود از طرفیم تولد خواهرم آزیتا و دوماد ارشدمون بود منم دوباره صب زود بیدار شدمو کیک و ژله درس کردم و بردم خونه مادرجونم که اونجا خواهرمو چن روز قبل تولدش سورپرایز کردم خلاصه شب یلدای امسال ما کلا با سورپرایز بود شب که شد با کمک خواهرام گیفتارو درست کردیم و بعدش بساط کرسیو چیدیم شب خیلی زیبایی بود از قسمت های بی نظیرش هم قسمت فال حافظ خوانی بود با صدای گرم مادرم
...