همیشه به فکر رفتگان بود .برای عزیزان از دست رفته خیرات میداد حلوا میپخت خرما میداد. وقتی میگفتم مادر انکه رفته دیگر رفته اینها فایده ای ندارد .میگفت اینطور احساس میکنند به یادشان هستیم خوشحال میشوند.باورم نمیشود توهم رفته ای انقدر زود رفته ای .حالا مدام حلوا میپزم. دلم خوش است باور کنی درقلبم مانده ای. خوشحال شوی. دوستت دارم مادر
...