نشستم ی گوشه و دارم گالری تلفن همراهمو نگاه میکنم ی دفه زوم میشم رو عکس های خودم...
ی جا خندون ،ی جا لبخند ...ی جا نگاه مرموز ،تو ی عکس موهای بلوند ...ی جا بین عزیزام معلومه ک خیلی شادم میشه فهمید چشام برق داره...
تو ی عکس نگاهمو دوست دارم خودم حس میکنم ک این عکس واسه کسی گرفته شده ک میخوام با نگاهم،نگاهشو سمت خودم بکشونم همه اعضای صورتم داد میزنه ک فقط ب خاطر اونه......شایدم ی جور دلبریه یا شاید ی جور ابراز علاقه ک یهویی ی عکس براش بفرستم تا دلش برام بره....
میزنم رو عکس بعدی ی چهره کسل و بدون آرایش دقیق یادم نیس چ موقع گرفتم شایدم بی حوصله بودم......
همینطور انگشتم داره رو صفحه گوشی حرکت میکنه و عکسا از جلو چشمم رد میشن و من نمیدونم اون لحظه ک این عکسا رو گرفتم چ حالی و چ احوالی داشتم....
کاش وقتی عکسامون رو مرور میکنیم یادمون باشه ک چی شده ک گوشی دست گرفتیم تا اون چهره و حس و حال رو تو حافظه گوشی ذخیره کنیم....
کاش از این ب بعد بیشتر رو عکسای عزیزامون زوم شیم تا بفهمیم حس و حالشون رو درک کنیم کار سختی نیست چشما و حالت لب هامون بازگوی همه چی هست فقط باید دل داد....آرررررره حتی ب ی عکس هم میشه دل داد تا حال دل رو بفهمی
از رو عکس ها و چهره ها ساده نگذریم فقط ی کم دل بدیم و درک کنیم.......
...