پیشانیش منو یاد امواج دریا مینداخت
موج داشت ولی دریا بود
آسمون تو چشمای گیراش خلاصه میشد
خنده هاش قشنگترین موسیقی دنیابود
هرگز اشک هاشو ندیدم ولی می تونم قسم بخورم بارون از اشک های اون خجالت می کشید .
پشتش خم شده بود از رنج های دنیا
ولی پشتم بود مثل کوه
عشق رو میشد به وضوح از نگاهش دید
از صداش شنید
وباتمام وجود لمسش کرد
چین وچروک دست هاش
منو یاد دیوار چین می انداخت
زباد بودن وهر چینش راوی هزاران قصه....
دست هاش برام یه دنیا بود
بهشت رو فقط زیر پای مادر ندیدم
پدرم هم بهشت رو تو دست هاش داشت
تمام چین وچروک ها وموج های بی پایانشو به یه دنیا نمیدادم ونمیدم
تقدیم به تمام پدرهای خوب دنیا
چه اونهایی که تو قید حیاتن وچه اون هایی که آسمونی شدن 🌹
...