عکس کیک
...zahra...
۸
۴۷۶

کیک

۱۰ مرداد ۹۸
#کـــپشن_مطالعه🌸🌿👀
داشتم از گرما مي‌مُردم.
به راننده گفتم دارم از گرما مي‌ميرم.
راننده كه پير بود گفت: «اين گرما كسي رو نميكشه.»
گفتم: «جالبه‌ها، الان داريم از گرما كباب مي‌شيم، شش ماه ديگه از سرما سگ‌لرز مي‌زنيم.»
راننده نگاهم كرد.
كمي بعد گفت: «من ديگه سرما رو نمي‌بينم.»
پرسيدم: «چرا؟»
راننده گفت: «قبل از اينكه هوا سرد بشه مي‌ميرم.» خنديدم و گفتم: «خدا نكنه.»
راننده گفت: «دكترا جوابم كردن، دو سه ماه ديگه بيشتر زنده نيستم.»
گفتم: «شوخي مي‌كنيد؟»
راننده گفت: «اولش منم فكر كردم شوخيه، بعد ترسيدم بعدش افسرده شدم ولي الان ديگه قبول كردم.»
ناباورانه به راننده نگاه كردم.
راننده گفت: «از بيرون خوبم، اون تو خرابه... اونجايي كه نميشه ديد.»
به راننده گفتم: «پس چرا دارين كار مي‌كنين؟»
راننده گفت: «هم براي پولش، هم براي اينكه فكر و خيال نكنم و سرم گرم باشه، هم اينكه كار نكنم چي كار كنم.»
به راننده گفتم: «من باورم نميشه.»
راننده گفت: «خودم هم همين طور... باورم نميشه امسال زمستان را نمي‌بينم، باورم نميشه ديگه برف و بارون را نمي‌بينم، باورم نميشه امسال عيد كه بياد نيستم، باورم نميشه اين چهارشنبه، آخرين چهارشنبه 17 تير عمرمه.» به راننده گفتم: «اينجوري كه نميشه.»
راننده گفت: «تازه الانه كه همه چي رو دوست دارم، باورت ميشه اين گرما رو چقدر دوست دارم؟»...
ديگر گرما اذيتم نمي‌كرد،
ديگر گرما نمي‌كشتم...
🌸🍃
#سروش_صحت
...