تعریف آزادی:
عدم محدودیت در تفکر🧠و بازتاب آن درعمل به طوری که آن فعل سبب محدودیت برای دیگری نشود و آزادی آن ها را ضایع نکند.

سلام دوستای پایپونی من امیدوارم که خوب باشید.
میخواستم نظرتون درمورد این تعریف بدونم؟

آیا محدود کردن ذهن و فکرمون رو قبول دارید؟به نظرتون درسته که ما باطرز فکر نسل های گذشتمون زندگی کنیم؟ آیادرسته که به ذهنمون یه قالب بدیم و اون رو محدود کنیم که طبق همون قالب فکری محدود ، عمل کنه؟
ماازنسل های قبلیمون خیلی شنیدیم که وقتی بچه بودن چجوری مادرپدرااونارو گول میزدن ، مثلاشنیدم که میگفتن توازیخچال خوراکی برداری یخچال به من میگه🤷‍♀️یامثلاخیلی شنیدیم میگفتن آقاکلاغه خبرآورده،فرشته خانم بهم گفته توفلان کاروکردی وخیلی ازاین چیزا....
یه بچه تواون دوره واقعا متوجه ی این کلک هانبوده،الان این حرفارو به بچه های امروزی بزنیم اکثراباورنمیکنن و خیلی ذهنشون بازتره.
میخوام اینو بگم که ، فکرنمیکنید ترسوندن ما ازخیلی چیزا و محدود کردن ما از خیلی کارها و حتیدفکرها، شبیه همون کلک های قدیمیه؟ماچرابه بچه ای کلک میزنیم؟برای تربیت و کنترل اونا ، آیا فکر نمیکنید خیلی از محدودیت هایی ک برای خودمون گذاشتیم هم یکم شکل همینه؟
آیانبایدکمی بیشتر فکر کرد؟
نظراتونو برام بنویسید خوشحال میشم...