باید راهی یافت، برای زندگی را زندگی کردن
نه فقط زندگی را گذراندن…
باید راهی یافت
برای صبحها با امید چشم گشودن
برای شبها با آرامشِ خیال خوابیدن…
اینطور که نمیشود
نمیشود که زندگی را فقط گذراند
نمیشود که تمام شدن فصلی و رسیدن فصلی جدید را فقط خنکای ناگهانیِ هوا یادت بیاورد.
نمیشود تا نوک دماغت یخ نکرده حواست به رسیدن پاییز نباشد…
اینطور پیش بروی یک آن چشم باز میکنی
خودت را میان خزان زرد زندگیات میابی.
و یادت هم نمیآید چطور گذراندهای مسیر بهاری و سبز زندگیات را…
اصلا خدا را هم خوش نمیآید.
راهت داده به دنیایش که نقشت را ایفا کنی.
یک روز خوب حتی یک روز بد.
یک روز شیرین حتی یک روز تلخ.
یک روز آرام حتی یک روز پرهیاهو.
وظیفه تو زندگی را با تمام و کمالش زندگی کردن است.
با تمامِ سکانسهای تلخ و شیرینش..
نمیشود که همهاش خسته باشی
و سرِ سکانسهای تلخ بهانه بیاوری و گوشهای به قهر کز کنی و بازی نکنی ..
حق داری که خستگیات را در کنی.
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی …
اینطور که نمیشود.
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد.
باید زندگی را زندگی کرد.....
#فست_فود