حال و هوای ماه رمضان جور عجیبی دلنشین است .
آدم یادِ کودکی اش می افتد .
یادِ سادگیِ آن روزها
یک سفره ی بی ریا ،
یک جمع صمیمی ،
و یک عالمه اشتیاق و بیتابی
دلم برایِ آدم های نابِ آن روزگار تنگ شده ،
برایِ تمامِ حالِ خوبی که داشتیم !
برایِ هرچیزِ کوچکی که دنیایمان را قشنگ تر می کرد .
آخ که یک استکان چای و خرما موقع افطار چقدر می چسبید !
هیچوقت یادم نمی رود ؛
بچه که بودم دلم میخواست همه فکر کنند طاقتِ روزه گرفتن دارم ، موقعِ افطار ، من سیر بودم و جعبه های خرما ، زولبیا و بامیه ، نصفه بود ، هیچ کس به رویم نمی آورد ، همه می گفتند قبول باشد ...
و شک ندارم خدا هم با لبخندی پدرانه ، حاضریِ روزه هایم را می زد .
خدا مهربان تر از این حرف هاست ، همین که سرِ سفره ی کرامتش نشستی ، ارادتت را می پذیرد ...
اما کاش که در این فرصتِ بینظیر ؛ خوبی هایمان را تمدید می کردیم ، برایِ خدا ، خوردن یا نخوردنِ ما فرقی نمی کند !
عمیق تر نگاه کنیم ! رمضان ؛ تمرینِ انسانیت و بردباری است ، نه تمرینِ گرسنگی ...
#نرگس_صرافیان_طوفان#اسپاگتی#اسپاگتی_با_مرغ_و_قارچ#سس_آلفردو#رمضان#سحری#دیزاین#تارا
...