عکس حلوا با سرلاک
...
۵۲
۱.۱k

حلوا با سرلاک

۳۰ اردیبهشت ۹۹
همگی مشغول تدارک مرگمان هستیم، نه مثل آن پیرزنِ دوست داشتنیِ فیلم مادر، منظورم آن نیست که لیست می کنیم و می نویسیم چه کارهایی برای کفن و دفنمان انجام دهند، که مثلا تاکید کنیم کفن، توی پارچه ی سفید بقچه پیچ شده ی بالای کمد است یا مراسم سوم و هفتم و چهلم آبرومند برگزار شود یا مثلا برای پذیرایی حلوا باشد یا خرما، یا هر دو...
منظورم آن نامی است که قرار است بعد از ما بماند، که سرشان را تکان بدهند، افسوس بخورند و بگویند:« حیف شد رفت...»
یا یواشکی لبخند بزنند که «...بهتر! همان بهتر که از روی زمین کم شد، گم شد...»
همگی در تدارک مرگمان هستیم، تدارک آن نام، خوب یا بد.
تمرین آدم بودن کنیم، آدم شدن. اصلا باید مجلس تصویب کند یک روز را توی تقویم به اسم « روز آدم » نام گذاری کند، مثل روز هوای پاک که استفاده از وسایل نقلیه ی شخصی ممنوع می شود،
مثل همان، که مثلا دروغ ممنوع شود، حسادت تعطیل شود، زیرآب زنی و پشت سر حرف زدن نباشد آن روز، خشم کنترل شود، مهربانی مد شود یک روز. این مهربانی خیلی مهم است، مهربانی کنیم، ادای آدم های مهربان را دربیاوریم، شاید چیزی درونمان تکان بخورد، خونی توی رگمان به جوش بیاید، آدم شویم.
زندگی کوتاهست مثل گذشتن از یک کوچه ی باریک، کوچه ایی که نمی دانیم الان کجایش ایستاده ایم، چقدر مانده تا ته...

...