#از امروز میخوام شعر های داخل دفتر خاطراتمو براتون بنویسم خوشحال میشم همراهی کنید😊🙈❤❤
#بغض تنهایی
دلم عجیب گرفته است،فضای اتاق سرد و سنگین است و پنجره مشرف به امید چون میله های سرد زندان خاموش و بیصدا به اوج آسمان خیره گشته است.نه میتوانم بغض تنهایی را بشکنم و نه میتوانم از این فضای تاریک فرار کنم.انگار سرنوشت برایم رقم زده است که همیشه تنها بمانم و تمام حرف هایم را بر روی ورق های فرسوده زمان بنویسم.ای کاش میشد با گلبرگ های مریم هم زبان شد و با قناری های مهربان همدم گشت ،عجب دنیای غریبی است.از کنار هر مهربانی که عبور میکنی قصه ی درد تنهایی را از چشمان آرامشان میخوانی،ای کاش میتوانستم امید وصال را در دلها بکارم تا همه با هم دنیایی شیرین با وسعت مهربانی را درک کنیم،ای کاش میتوانستم چون غویی سبک بال در میان امواج پرتلاطم زندگی شناور شوم و در میان موج های سهمگین،زندگی را تجربه کنم.ای کاش میشد به دور از هیاهوی دنیا زندگی را با عشق آمیخته و به هر که دوسداشتی سبدی از مهربانی را هدیه میکردی،ای کاش هیچوقت دلم نمیگرفت تا...
...