بانو
پاییز که شد
دستهای خسته ات را در جیبت پنهان کن
و به دور از باید ها و آمدن ها؛
نبودن ها و رفتن ها؛
فارغ از تمام لحظه های بی شایبه ی روزگار غریبت؛
برای خودت؛ خاطره ای بساز؛
بانو...
پاییز که شد،
اولین باران پاییزی که روی موهای ابریشمی ات بارید،
و خش خش برگهای خسته ی پاییزی را زیر پاهایت لمس کردی؛
خودت را بغل کن و به زیر آسمان ابری ات ببر؛
این پاییز را برای خودت خاطره ای انفرادی بساز؛
...