#زیباترین_اجبار#پارت دو
گارسون-چیز دیگه ای میل ندارید
-نه ممنون
همینجوری که قاشق پر عسل رو تو قهوه میچرخوندم با تیبا هم حرف میزدم
تیبا- بیتا
-هان
-عسل که هیچ قاشق هم حل شد
-هان
نگا قهوه کردم تیبا راست میگفت چقدر آخه هم میزنم
قهوه و کیک رو خوردیم
تیبا- بیتا یه پسره زل زده به تو
-بزار نگا کنه تا چشش دراد ایش خوشگل ندیده بدبخت
تیبا آروم زد زیر خنده وای خدا حاال یکی باید دهن اینو بگیره آبرومون نره
-تیبا بسه دیوونه
-یعنی اعتماد به نفست تو حلقم
-ای دوستت فدات بشهنمیشم پاشو بریم خوشم نمیاد به دوستم نگاه بد بکننخفه نشی
رفتیم و پول قهوه و کیک رو حساب کردیم بعدم از کافه خارج شدیم
تیبا- وای بیتا
-جان
-داره میاد دنبالمون
ای بابا
-چه کنیم
بیخودی دفاع شخصی نرفتیم حسابشو میرسیمهی خدایا آخه از چی میترساای اومد ردش میکنیم ساایریش شااد هردومون
یکم رفتیم جلو تر یه تاکسی گرفتیم و آدرس رو دادیم
اگه پیاده میرفتیم راه خونه رو پیدا میکرد بدبخت میشدیم
خب رسیدیم خونه تیبا
تیبا- خب فردا میبینمت
-باشه بای
-بای
آقا لطفا برید به این آدرس
-چشم
و حرکت کرد خونه ما
-سالم اهل خانه عشقتون اومد
باربد -سالم بر خواهر خلم عه ببخشید گلم
-بارببببببد
-جانم آبجی عه گریه نکن االن بابا میاد میکشتم
با لحن بچه گانه ای گفتم- ببلم شااهل بازی تا گلیه نگولم بببرم شااهربازی تا
گریه نکنم(
باربد- شرمنده خیلی سخته یه چیز دیگه بگو
ای بابا یه شااهربازی بردن اینقدر سااخته دوباره زدم زیر گریه باربد هم سااعی
میکرد آرومم کنه
آخه مامان بابا منو خیلی دوساات دارن وقتی باربد گریم میندازه یه ماه پول تو
جیبیش قطع میشه
باربد- بیتا باشه میبرمت فقط جان باربد اون اشک تمساح هایی که ریختی رو
پاک کن
-میبری
-نگا گریش تموم شد دختره لوس
عه ای بابا شوخی کردم گریه نکن دیگه
-باشه میبرممیبریا
پریدم بغلش- ای فدا داداشم بشه زن نداشتش
-چرا خودت فدام نمیشی
-اگه فدات شم چجوری فردا بریم شهربازی
حاال اگه میشه منو کول کن آخه از بیرون اومدم خستمه
-اه دختره لوس خودت برو
-جیییییییییغ
-بیتا دیوونم کردی خدایا کی این شوهر میکنه بره از دستش راحت شم
مامان یکی زد پس کلش- اول خودت زن بگیر بعد گیر بده به دختر ۱۸ ساااله
نازم
-سالم مامانی جونم
مامان- سالم فدات شم موچ
منم مامان رو ب*و*سیدم بعدم پریدم بغل باربد اون طفلی هم به ناچار منو از
پله های قهوه ای برد باال تو اتاق صورتی و پر عروسک خوجلم
بچه هم خودتونید خب من عروسک دوست
باربد -بانوی من امر دیگه ای ندارید
-چرا دارم
-خیلی پرروئی خب بگو چی میخوای
-داداشی جونم
پریدم بغلش و ب*و*سیدمش- دوست دارم داداشی میشه یکم پیشم بمونیبله
باربد یه لبخند زد و اومد تو رو تخت نشستیم و با هم حرف زدیم
عه عه عه حاال حتما میخواید بفهمید چی گفتیم
پررو نشید حرفای خواهر برادریه
درسته بعضی وقت ها باربد رو خیلی عذیت میکنم ولی واقعا دوسش دارم اون
یه برادر فوقالعادس اون گفت میخواد از د ستم راحت ب شه ولی همش شوخی
بود اونم دوسم داره و هوامو داره