دو برادر بودند كه يكي از آنها معتاد و ديگري مردي متشخص و موفق بود .
براي همه معما بود كه
چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند،
سرنوشتي متفاوت داشته اند؟
از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند.
پاسخ داد: علت اصلي شكست من، پدرم بوده است .
او هم يك معتاد بود.
خانواده اش را كتك مي زد.
و زندگي بدي داشت.
چه توقعي از من داريد؟
من هم مانند او شده ام.
از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند.
در كمال ناباوري او گفت:
علت موفقيت من پدرم است .
من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را مي ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم
و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم.
طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد
...