عکس toste morq

toste morq

۱ اسفند ۹۹
من دلتنگ روزهایی‌ام که کودکان چند ساله‌ای بودیم و برای هم، وقت داشتیم. روزهایی که از کم و کاست زندگی غافل بودیم و با دو وعده شیطنت و چندتکه آبنبات رنگی، حالمان تعدیل می‌شد و غم‌هامان از لبخندهامان تفکیک.
دلتنگ روزهایی‌ام که از حال هم خبر داشتیم و جویای احوال هم شدن اینهمه مقدمه لازم نداشت.
حالا برای سراغ هم را گرفتن هم وقت نداریم، که وقت داریم و می‌ترسیم، از واکنش‌ها و برداشت‌ها و برخورد‌ها می‌ترسیم. می‌ترسیم آدمِ روبرومان به اندازه‌ی هزارسال نوری عوض شده‌باشد، که رفیق دیروزمان، بیگانه‌ی امروز باشد و عزیزِ دیروزمان، غریبه‌ی فردا...
که حالا هرکداممان گوشه‌ای از این جهان، تنهایی‌مان را بغل گرفته و تظاهر می‌کنیم خوبیم.
من دلتنگ روزهایی‌ام که هیچ آدمی برای پرسیدن حال هیچ آدمی دنبال کلمات مناسب نمی‌گشت، که همین "سلام حال شما" کفایت می‌کرد،
برای روزهایی که هیچ‌کس هیچ برداشت بدی از رفتار و حرف‌های هیچ‌کس نداشت...
من دلتنگ روزهایی‌ام که بدون تکلف، از هر فاصله‌ای کنار هم بودیم و از هم خبر داشتیم...
روزهایی که هنوز معاشرت با آدم‌ها اینهمه سخت نشده‌بود.
...