# کیک وانیلی با تزئین گل طبیعی
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
میرسم با تو به خانه از خیابانی که نیست
مینشینی روبه رویم خستگی در میکنی
چای میریزم برایت توی فنجانی که نیست
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است
باز میخندم که خیلی گرچه میدانی که نیست
چشم میدوزم به چشمت میشود آیا کمی
دستهایم را بگیری بین دستانی که نیست
وقت رفتن میشود با بغض میگویم نرو
پشت پایت اشک میریزم در ایوانی که نیست
میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست
تورا من دوست دارم و میدانم که میدانی
رهایم کن به یک میخواهمت از این پریشانی
سرم را گرم خانه داری و پخت غذا کردم
شده هر وعده ام اما دو لقمه بغض پنهانی
تمام روز ها را ادعا کردم که خوشحالم
ولی ماندم چه باید کرد با شب های بارانی
منم بانوی با اصل و نسب داری که عاشق شد
منم خاتون قاجاری و دانشجوی تهرانی
چه فرقی میکند من عاشقم یاتو ؟ نمیدانم
امان از ذهن آشفته و این اشعار هذیانی
خدایا خسته ام از این همه احساس دلتنگی
بیا یادم بده آرامشی از نوع قرآنی ...
بیا وقف خودت کن شعر های بی سر و پا را
تورا من دوست دارم و میدانم که میدانی ❤
# سروده : بیتا امیری
...