#ورقبزنید_عکسآخریبدونادیت#کپشن#پست_تقدیمیای زمان آرامتر...من هنوز کودکی نکرده ام ُ،هنوز از درخت خاطره میوه ای نچیده ام.ذهن من هنوز دنبال گاری پیرمردخمیده نفت فروش در کوچه پس کوچه های کودکیم میدود؛گاهی خاطراتم رنگ جوجه زرد با تعویض نان خشک و پلاستیک میگیرد وگاهی گرم میشود از بخاری برقی یا نفتی شبانه. ای زمان آرامتر... 🍃
من هنوز در اتاق کودکیم با خواهر وبرادرانم زندگی نکرده ام و هنوز از دَعواهای شبانه بر سر پتوی زیباتر سیراب نگشته ام...😟
،من هنوز موزیک دلخواهم را ازضبط استریو چوبی قدیمی و گرامافونِ به سکوت نشسته پدربزرگ گوش نداده ام و من هنوز چای تازه دَم مادربزگم را که همیشه روی سماور کنار خانه بود را نخوردم..😓
روی پشت بام خانه به ضیافت ستارگان و ماه به میهمانی نرفته و هنوز از به خواب زدنهای بی خودی و آغوش پدرانه دلخوش نگشته ام.ای زمان آرامتر... من کوچه آشتی کنانی را میخواهم که بوی سادگی و عطر رز خشک لای کتاب میداد..🌿
از کوچه باغ ها،بی اجازه انجیر کال و اَنار ترش نچیده ام و سیر نشده ام از عطردشتی که پر بوداز چمنزار وگل های رنگارنگ. ..
دلم دوچرخه کودکی را میخواهد که با دامن چین چینی و گلدار روی آن مینشستم و گلی ُپز میدادم و مادری که با سرزنش هایش دلم را به آسمان میبرد..💜
ای زمان آرامتر...من جمع صمیمانه همسایگانی را میخواهم که وقت و بی وقت جلوی خانه بنشینند و حتی حرفهای بی ربط بزنند،🌻
دلم جوی لاجوَردی را میخواهد که در خنکهای پاییزپای در آن بگذارم وگاه بی گاه ،گِل آلودش کنم.دلم توپی را میخواهد که بارها پاره میشد و جایش را به توپ دیگر میداد و در زمین خاکی آنقدر غلت میخورد که زمان را از ما به یغما میبرد. ای زمان آرامتر .....
💜💜💜💜💜💜
بعد دوهفته گفتم یک پستی بزارم..اینم پدرجان چون هوس چایی دورنگ کرده بودند درست کردم ...آفتاب خانوم هم داشت کلی دلبری میکرد منم سریع عکس گرفتم تاعکس منم دلبر کنه🍀🌞
راستی مهربونام روزتون کلّی مبارک..این پست خوش حس با یک دنیا عشق تقدیم به همه کسایی که پست یا استوری و پیام تبریک گذاشتن (اسم ننوشتم که خدایی نکرده کسی جا نمونه) و کسایی که تولدشون بود..
🌿🌿🌿🌿
زهرا ماهکم🌙💎
لیلای نازنینم🌻😍
یگانه قشنگم..🎈🌿
رقیه نازم(درخشان)💜
و همه خردادی های مهربونم💎🌿
این پست ساده رو از من پذیرا باشید..👑🙆
لینک دستور 👇
https://sarashpazpapion.com/recipe/83d1e43e80ec4af25e1406c9b781583d
...