پرى_کاویانلو زیباروی حماسه آفرین کرمانج
داستان پری در سال 1300 خورشیدی، در دوره پادشاهی احمدشاه قاجار روی داد. پری دختر کُرد کاویانلو، زیبایی و دلربائیش شهرت ویژه ای یافته و مرزهای بین ایلات و عشایر را در نوردیده ، همه جا آوازه اش پیچیده و همگی او را
#پری_جان می نامیدند.
ماجرا از آنجا شروع شد که یک گروه از یاغیان منطقه جیرستان که علیخان و برادرش تمرخان سردسته آنها بودند چند تفنگدار را گرد خویش جمع کرده بود تا بخت خود را برای سرداری و نام آوری امتحان کند. علیخان و افرادش به هنگام گذشتن از کنار ایل کاوانلویی ها در سرحد چشمش به دختری زیبارو می افتد، این دختر زیبا کسی نبود جز پری کاویانلو که چند برادر دلیر و بی باک هم داشت.
در یک روز علیخان با برادرش تمرخان و سوارانشان پس از گذشتن از دره عمیق و تنگ و پر از جنگل شاهگلدیها حدود ساعت ۵ صبح به بینه کاویانلو حمله بردند و در میان چادرها هیاهو و ایجاد اغتشاش نموده و چادرها را سرنگون کردند تا مردم ایل گیج و مات شوند. هیاهو بود و فریاد و غوغا و بگیر و ببند. توفانی شده بود. در این ساعت مردان ایل در چادرها نبودند. آنها صبح زود که از خواب برمیخاستند، برخی دنبال اسب ها و برخی دنبال شتران و برخی دنبال کارهای گله و آوردن کنده و هیزم میرفتند. چون در این هنگام از روز، احساس هیچگونه حمله و تجاوزی از سوی یاغیان نمیشود. تنها پیرمردان و کودکان و زنان ایل در چادرها بودند که خود را برای دوشیدن گله درساعت ۱۱ آماده میکردند که تا ظهر گله را بدوشند، از این تاخت و تاز بیموقع و غیرمنتظره، هنوز بینه نشینان و اوبه داران گیج و مبهوت و سرگردان بودند که علیخان مانند غولی قوی هیکل، پری را نشانه گرفت و خود را به او رسانید و با کمک برادرش تیمور که او نیز همچون غولی تنومند بود، پری را ربوده و بر ترک خود نشانیده و اسب خود را به تاخت به سوی مغرب و اولنگ بگان به جولان درآورد.
آری، بدینگونه با حیرت و تعجب اوبه نشینان کاویانی، پری زیباروی آنان ربوده شده و داغی بر دل آنان گذاشته بودند. اوضاع بینه بهم ریخته بود. زنان و مردان و کودکان، فریاد شیونی برداشتند. هر یک به سوی کوهی و دره ای رفتند تا جوانان و مردان کاویانلو را آگاهی داده و به یاری فراخوانند.
برادران پرى به همراه جمعى از بزرگان ايل به خدمت سردار و خان سرحد فرج الله خان ميروند و پس از بيان ماجرا از او یاری میطلبند. در حالی که همه مردان سرحد بسیج شده بودند تا پرى را پيدا و به نزد خانواده اش باز گردانند، پس از هشت ماه پری کاویانلو را در عشق آباد پیدا میکنند که اسیر تمرخان بود. در این ۸ ماه نيز پری کاویانلو همچون یک شیرزن از حیثیت خود دفاع کرده بود و خنجری در دست گرفته بود و به تمرخان هشدار داده بود كه اگر بخواهد به او دست درازی کند خودش را خواهد کشت.
در هر صورت علیخان و تمرخان پس از جنگ و مقاومت اندكى بدست برادران پری کاویانلو و فرج الله خان کشته شدند و پری از اسارت رهايى يافته و به آغوش خانواده و ایل خود بازگشت.
شیرینی موزائیکی قالبی
https://sarashpazpapion.com/recipe/6f51b5ed77ff125b7ceb2e280cc6f686
...