🔸
«من برایت نان میپزم، به صحرا میآورم. ظهرها روی تپه مینشینیم، تو آواز میخوانی، من نانها را لقمه میکنم، باهم نان و شبدر میخوریم....»
چه خوابهای خوشی! در این خوابها به هرچه خواستیم رسیدیم؛ هرچند همه را در بیداری از دست دادیم...
🦋🧡🥖
+ دست پخت مادر عزیزم ❤️
...