لذت خاصی داره اینکه، بافتنی تو ببافی، همزمان پیتزا درست کنی و درست همون موقع اون فکرای قشنگ ذهنتو بنویسی،
مینویسم چون ذهنم خسته است، خیلی خسته، اونقدر که داره متلاشی میشه، اونقدری که احساس میکنم باید مغزمو در بیارم بزارم تو آب یخ....
شال گردن میبافم چون احساس میکنم، برای چند لحظه هم که شدن روحم آروم میگیره و فکر و خیال سراغش نمیاد!
پیتزا میپزم چون، انرژیم باید یجوری تخلیه شه خب!!
خلاصه همه اینکارارو میکنم که حالم خوب باشه و کسی نفهمه درونم چه غوغاییه....!
این پست رو تقدیم میکنم به همه عزیزانی که بهم کمک کردن تا دوباره انرژی بگیرم برای فعالیت در کنار شما هنرمندان عزیز🤗🤗
...