عکس صبحانه (مربا بالنگ) در روز برفی
سَـــــلویٰ
۱۰۶
۲.۹k

صبحانه (مربا بالنگ) در روز برفی

۲۵ بهمن ۰۰
*پادشاهی دستورداد افراد کهن سال رابه قتل برسانند. جوانی پدرش را دوست داشت.*

*هنگامیکه جوان با خبر شد*

*پدرش را در زیر زمین منزلش مخفی کرد*.

*هنگامیکه ماموران برای تفتیش آمدند . کسی را نیافتند . روزها گذشت و پادشاه ازطریق جاسوسان و خائنان مطلع شد . که جوان پدرش را پنهان نموده است. پادشاه تصمیم گرفت که قبل از حبس جوان وقتل پدرش او را بیازماید. ماموری دنبالش فرستاد.مامورنزد او رفت و به او گفت که پادشاه شمارا احضار نموده که وقت بامدادان درحال سوار و پیاده به نزد ایشان حضور یابید. جوان به حالت حیرت و سر درگمی فرو رفت و به سراغ پدرش رفت وماجرا راتعریف نمود.مردلبخندی زد وبه فرزند خود گفت: عصایی بزرگ بیاور وروی آن سوار شو و پیاده نزد پادشاه حاضر شو!*

*جوان درمجلس پادشاه حضور یافت. پادشاه به زکاوتش تعجب نمود. وبه جوان گفت: برو و صبح در حال پوشیده وعریان بر گرد ! جوان نزد پدربرگشت وماجرا راتعریف نمود پدر به فرزند خود گفت: کفش خودرابه من بده بخش پایین وپاشنه کفش رابرید وگفت: کفش خودرا بپوش و نزد پادشاه حضور بیاب!پادشاه از زیرکی او شگفت زده شد. به او گفت : برو وفردا با دوست ودشمن خود بیا! جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.پدرتبسمی کرد و به فرزندش گفت: همراه خود همسر وسگ خود را بردار و برو! وهریکی را نزدپادشاه بزن!

جوان گفت: چگونه ممکن است؟
پدر گفت : شما انجام بده بزودی خواهی دانست.
بامداد جوان نزدپادشاه حاضر شد و جلوی پادشاه همسرش را زد. همسرش فریاد برآورد وبه شوهرش گفت: بزودی پشیمان خواهی شد. وبه پادشاه اطلاع داد که شوهرم پدرش راپنهان نموده است.*
*سپس سگش را زد.سگ دوید.پادشاه تعجب نمود!*
*وگفت:دوست باوفا ودشمن چگونه است؟جوان :به سگ اشاره نمود. سگ بسویش شتافت و دور و برش از خوشی چرخید!*
*جوان گفت : این همان دوست ودشمن اند.*
*پادشاه تعجب نمود!وگفت :صبح همراه پدرتان بیایید.*

*جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.*

*صبح که نزد شاه حضور یافتند پادشاه پدر جوان را به عنوان مستشار خود انتخاب* *نمود.نهایتاجوان وپدرش به لطف وفضل الهی نجات یافتند.*


بسلامتی تمام پدران با تجربه ی دنیا

👏👏👏👏👏👏👏🌹🌹👏👏👏👏👏
به یاد پدران آسمانی
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️🕊️


راستی ..یدنیا ممنونم بابت همراهی ومحبتاتون..

الان همه ی این برفا ،به مهربانی خورشیدی گرم ،آب شدند ..
انشاءالله دلای شمام گرم بوجود عزیزانی مهربان باشه..
...