آدمها دو جور زخم می خورند، زخم غریبه ها و زخم خودیها.
زخم غریبهها حادثهای زودگذر است، دردی موقت که تسکینش سخت اما ممکن است. کم کم از یاد میبری و راه میفتی و برمیگردی به سرزمین آرامش.
زخم خودیها اما... آخ!
آن که تو را خوب میشناسد، آن که میداند نقطه ضعفت کجاست
و باید کجایت را بشکند که روحت قطع نخاع شود
آن که بلد است طوری درد را به جانت بنشاند که صد چینی بندزن ماهر نتوانند تکههای وجودت را به هم بچسبانند
آن که همیشه ساحل امنت بوده و حالا بادلیل یا بیدلیل شده باتلاقی از گنداب متعفن.
او که رهایت میکند در حیرت و درد و سکوت و تنهایی. زخم او جانکاه است، آن زخم که خوب نخواهد شد، حتی وقتی وانمود میکنی همه چیز را فراموش کردهای.
پشت سرم، جای شکستگی بزرگی هست، پنهان شده زیر موهای زبر. بچه که بودیم، بازی میکردیم و سرم شکست. حالا سالهای سال است هیچکس نمیداند زیر موهای من جای یک زخم بزرگ پنهان شده، تنها خودم میدانم و آن کسی که سرم را شکست. گاهی بیاراده دست میکشم روی جای زخم، تا یادم بیاید در هر بازی ساده با تنیترین رفیق هم خطر زخم خوردن هست، زخمی که جایش برای همیشه میماند.
داشت یادم میرفت، آدمها دو جور زخم میخورند؛ اما هزار جور زخم میزنند....
#محبوبه_عباسی#سالاداسفناج_مرغمواد تشکیل دهنده سالاد
بیبی اسفناج، سینه مرغ گریل شده، گوجه فرنگی، نان تست ۷ غله، سس ماست ( ماست، آویشن، فلفل )
...