نوار کاستا پخش روی میز ، فقط صدای استاد شجریان بود که تو اتاق پخش میشد ،
"دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود"
به رزای سرخ نگاه میکرد ، می خواست برگرده به گذشته ، از جناب سهراب بپرسه که چجوری میشه با ی دل تنگ زندگی کرد؟ اصن مگه میشه؟ مگه دلتنگی پیراهنه که درش بیاری حالت خوب شه ؟ دلتگی مثل لحظه ایه که خار رز گیر میکنه تو دستت و تا میتونه اشکتو در میاره و اذیتت می کنه و اون لحظه تا ابد ادامه پیدا میکنه ،
اصلا حتی گل سرخم باهات نمیمونه ، ی روزی میبینی سرشو انداخته پایین و رنگگلبرگاش مردن و تو میمونی و ی دل تنگ و ی گل سرخ پژمرده!
ولی خب به هر حال حتما اقای سپهری یه چیزی میدونسته که گفته "زندگی باید کرد ، گاه با یک گل سرخ ، گاه با یک دل تنگ:)"📼❤️🩹
-زهرا.ع
برا کپشم چیزی مرتبط پیدا نکردم ، پس خودم نوشتم .
ممنونم از حدیث عزیز بابت دستور خوبشون ، خیلی خوشم اومد از طعمش ، خاص بود:")🤍🌱
...