#شهادت.حضرت.رقیه.سلام.الله.علیها.روتسلیت.عرض.میکنم🖤🏴 پنجم صفر :
◼️بنا بر مشهور شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها :
🔹مادر حضرت رقیه(س)
◽براساس نوشتههای بعضی کتابهای تاریخی،
◽نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام)، ام اسحاق است که پیش از آن همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقیه (علیها سلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار میآید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.
◽نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام) در بعضی کتابها، ام جعفر قضاعیه آمده است،
⚫شهادت غم انگیز حضرت رقیه
◾شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:
◽ عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.
◾پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟
حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.
◾پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.
◽بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟
◾فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت.
ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید.
◽سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.
◾خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند.
◼️ سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و
در آغوش کشید.
◾بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت:
◾ پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟
◾ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟
◾پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ»
چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
◾ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟
◾پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.
◾دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود.
◼️ شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
📚 شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم456 -الدمع الساکه141
◼️بخشی از صحبتهای حضرت رقیه(س) با سر پدر
◽یا ابتاه منالذی خضبک بدمائک
(پدر چه کسی محاسنت را با خونت خضاب کرد)
◽یا ابتاه منالذی قطع وریدک
(چه کسی رگ گردنت را برید)
◽یا ابتاه لیتنی لک الفدا
(ای پدر کاش من قربانت میشدم)
◽یا ابتاه لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بدما
(ای پدر کاش خاک مرا در آغوش میکشید تا محاسنت را به خون رنگی نمیدیدم
📚 (معالیالسبطین).
⚫غسل و دفن حضرت رقیه
▪️هنگامی که زن غساله بدن حضرت رقیه را غسل میداد، ناگاه دست از غسل کشید و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟
▪️ زینب(س) فرمود چه میخواهی زن غساله گفت: چرا بدن این طفل کبود است، آیا به بیماری مبتلا بوده است؟
▪️حضرت در پاسخ فرمودند: ای زن او بیمار نبود، این کبودها آثار تازیانه و ضربههای دشمن است
📚(الوقایع والحوادث ج 5 ص81)
#تقویم_شیعه #شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها_تسلیت 🎤بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم