عکس شطه
mariii0_0
۳۰
۳۰۱

شطه

۱۷ تیر ۰۳
شهر خاموش من! آن روح‌ِ بهارانت کو؟
شور و شیدایی‌ِ انبوه‌ِ هَزارانت کو؟

می‌خزد در رگ هر برگ تو خونابِ خزان
نکهتِ صبحدم و بوی بهارانت کو؟

کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن
شیهه‌ی اسب و هیاهوی سوارانت کو؟

زیر سرنیزه‌ی تاتار چه حالی داری؟
دلِ پولادوَش‌ِ شیرشکارانت کو؟

سوت و کور است شب و میکده‌ها خاموش‌اند
نعره و عربده‌ی باده‌گسارانت کو؟

چهره‌ها درهم و دل‌ها همه بیگانه ز هم
روزِ پیوند و صفای دل‌ِ یارانت کو؟

آسمانت همه‌جا سقفِ یکی زندان است
روشنای‌ِ سحرِ این شبِ تارانت کو؟...

#شفیعی_کدکنی
...