۲۸ شهریور ۹۸ ساعت ۷.۴۵دقیقه خدای مهربون یه فرشته به من هدیه داد....
قدیمی ها یادشون که من چقدر اذیت شدم😥
اون ۱هفته بیمارستان
شب و نصف شب و صبح میرفتم سونو و اکو قلب
ولی ارمان نفس نمیکشید تو شکمم
فقط ضرران قلب داشت
آنزیم های کبدیم رفت بالا و آرمان تو ۳۵هفته داشت میرفت از پیشم
منی که ۱تجربه تلخ داشتم😭
دکترم بعده ها گفت نگرانیم از این بود تو خدایی نکرده این بارداری هم اتفاقی بیفته دیگه نمیتونی زندگی کنی...
دکتر من دکتر نبود یه فرشته بود تو کالبد خانوم دکتر
۳شب میرفتم سونو
دکترم بیدار بود همزمان با ماما چک میکرد
دانشجوهاش زایمان هارو انجام میدن
ولی ارمان و خودش دراورد
گفت این بچه حاصل ۳۶هفته استرس من و مادرش🤩😍😍😍
آمپول کورتون برا ریه های ارمان زدن و تو ۳۶ هفته ختم بارداری زد برام
خداروهزار بار شکر که الان ۶سالش شده و کنارم🤩😍😍😍
چندوقت پیش تو بیمارستان دیدمش
گفت وای فاطمه از چشماش میباره شیطنت
بازم میخوای؟!گفتم نهههه دکتر
گفت من کنارتم هروقت خواستی😍😍😍😍
الهی همچین دکترای با خدایی زیاد بشه❤❤❤
...