خداجان
دیگه گلهام به جوش آمده
که چرا سایهی پیامبرمان...
بالای سرمان نیست
از وقتی هم که چشم باز کردیم...
گفتند: امامتان چون خورشید پشت ابر است
ما آفتاب میخواهیم
به خودت قسم
که خسته شدهایم...
از حجم دشمن و دشمنیها
مگر ما چند نفریم؟
که بلا و مصیبت.
اینطور دست به دست هم دادهاند...
تا نشانی از ما...
روی زمین باقی نماند
خودت فکری به حال و روز ما کن
تا پای تو وسط نباشد...
تا تو نخواهی که بشود...
تا پادرمیانی نکنی...
اوضاع همین است که همین است
خدایا به عزت و جلالت سوگند که...
خسته شدهایم
میدانیم تو صبورترین
آستین بالا بزن و...اشاره کن
قفل فرج را بگشا
رحم کن به ما...
برسان صاحب ما
برسان نقطه رهایی ما
دیگر قلب ما تکه تکه شده
یه تکه فرودگاه بغداد
یک تکه کوههای ورزقان
یک تکه ضاحیه لبنان
یک تکه مظلومان غزه و ....
و هزار تکه کنار مزار شهدای گمنام...
آه بفرست معجزه گر به هم پیوستن تکه هایمان را...
🌼 اللهم عجل الولیک الفرج 🌼
...