عکس تیرامیسوی موزی
مطهره
۱۰
۳۳۴

تیرامیسوی موزی

۳ هفته پیش
قبل از این فکر می‌کردم باید برای جهان کار بزرگی بکنم. دنیا را نجات بدهم. هر کاری تا دنیا تغییر کند‌. بعدها فهمیدم مادرم با همان کاسه آش نذری که برای همسایه می‌فرستاد، کار بزرگی کرده بود. بعدترها فهمیدم که اینکه برای خودم کاری بکنم، مثلا چیزی بنویسم یا بخوانم، گلی را آب دهم، ماه را تماشا کنم و لذت ببرم، همین که حال خودم را خوب کنم، کافی‌ست. این تمام کاری‌ست که باید انجام دهم: زندگی!
... و زندگی، معنای دیگر دوست داشتن بود.
...