نان حلال خیلی خیلی خوب است.من نان حلال را خیلی دوست دارم.ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم.مثل آقاتقی.آقا تقی یک ماست بندی دارد.اوهمیشه پول آب مغازه را سر وقت میدهد تا آبی که در شیرها میریزد حلال باشد.آقا تقی میگوید آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه اش بدهد تا فرداکه سرش را روی زمین گذاشت و عمرش تمام شد حرف و حدیثی پشت سرش نباشد. دایی من هم کارمند یک شرکت است و میگوید تا ارباب رجوع راضی نشود از او رشوه نمیگیرد. دایی ام میگوید:تا پول آدم حلال نباشد برکت نمیکند.پول حرام بی برکت است...
ولی پدرم یک کارگر ساده است و من فکرمیکنم پولش حرام است؛چون هیچ وقت برکت نداردو همیشه وسط برج کم می آورد.تازه یارانه هارا خرج میکندو پول گازوآب و برق را نداریم که بدهیم.ماه قبل،برق مارا قطع کردند چون پولش را نداده بودیم.دیشب میخواستم به پدرم بگویم کاش دنبال یک لقمه نان حلال بودی...