سلام و صد سلام ...
میخواستم مثله اقلیمای عزیزم لاله واژگون درست کنم لاله صاف درست شد یاد شهدای عزیزمون افتادم یاد دو تا دایی شهیدم که یکیشون مفقودالاثره و دیگریشون توی بانه کردستان شهید شد ...یاد جانبازانی که از خودشون واسمون گذشتند که برادر خودم که ترکش تمام بدنشو پر کرده و نصف کاسه سرش مصنوعیه و انگشت دست چپش نیست یاد سر دردای شدید این عزیزان یاد تن فلج عموم که فرمانده جنگ بوده و الان هفده ساله که روی تخت گوشه خونه است یاد پدرم که تن شهدا رو با آمبولانس به خانواده هاشون میرسوند ... آره این لاله خیلی حرفا داره ....
...