مینا. جنوبی
مینا. جنوبی

دستور پختی یافت نشد

کیک شکلاتی و کوپوچینو. ♥?
مینا. جنوبی
۲۲
چه کسی می داند
شاید یلدا ❤️
وقت اضافه روزگار است؛
برای گفتن دوستت دارم های در دل مانده...

پیشاپیش یلداتون مبارک❤️

یـــــــه حــــسِ خــوبـــــ❤😘♥🌿
...
کوبیده مرغ ?❤
مینا. جنوبی
۴۴

کوبیده مرغ ?❤

۱۲ مهر ۰۲
🌸✨🌸


حضرت علی (ع):

🌸✨زیبایی زمین به انسان,
🌸✨زیبایی انسان به عقل,
🌸✨زیبایی عقل به ایمان,
🌸✨زیبایی ایمان به عمل,
🌸✨زیبایی عمل به اخلاص,
🌸✨زیبایی اخلاص به دعا,
🌸✨وزیبایی دعا به صلوات
🌸✨بر محمد و آل محمد است 🦋

🕊 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🕊
...
غذاروز جمعه منوعشقم♥
مینا. جنوبی
۱۰۶
💜✨💜


✍ حکایتی زیبا و خواندنی


ماژیک

مادر خسته از خرید برگشت و به زحمت زنبیل سنگین را داخل خانه کشید. پسرش دم در آشپزخانه منتظر او بود و می خواست کار بدی را که تامی کوچولو انجام داده، به مادرش بگوید.

وقتی مادرش را دید به او گفت: «مامان! مامان ! وقتی من داشتم تو حیاط بازی می کردم و بابا داشت با تلفن صحبت می کرد تامی با یه ماژیک روی دیوار اطاقی را که شما تازه رنگش کرده اید، خط خطی کرد!»

مادر آهی کشید و فریاد زد: «حالا تامی کجاست؟» و رفت به اطاق تامی کوچولو.
تامی از ترس زیر تخت خوابش قایم شده بود، وقتی مادر او را پیدا کرد، سر او داد کشید: «تو پسر خیلی بدی هستی»
و بعد تمام ماژیکهایش را شکست و ریخت توی سطل آشغال.

تامی از غصه گریه کرد. ده دقیقه بعد وقتی مادر وارد اطاق پذیرایی شد، قلبش گرفت و اشک از چشمانش سرازیر شد. تامی روی دیوار با ماژیک قرمز یک قلب بزرگ کشیده بود و درون قلب نوشته بود: مادر دوستت دارم!

مادر درحالی که اشک می ریخت به آشپزخانه برگشت و یک تابلوی خالی با خود آورد و آن را دور قلب آویزان کرد. بعد از آن، مادر هر روز به آن اطاق می رفت و با مهربانی به تابلو نگاه می کرد!🦋
...
عکس از اخرین نذریها
مینا. جنوبی
۸۴

عکس از اخرین نذریها

۲۵ شهریور ۰۲
💜✨💜


✍ حکایتی بسیار زیبا

شرط مهمان نوازی این است
که خالی از تکلف باشد !

حکیم سعد الدین نزاری با سعدی شیرازی معاصر بود. این دو بزرگ با یکدیگر رفت و آمد داشتند به طوری که شیخ اجل سعدی دو بار از شیراز به دیار حکیم، قهستان رفت.

در سفری که حکیم نزاری برای دیدن سعدی به شیراز آمد، سعدی آنقدر در تجلیل و پذیرائی او تکلف ورزید و خود را به مشقت انداخت که حکیم چندان در شیراز توقف نکرد و در هنگام حرکت به سعدی گفت:
ما رفتیم ولی این شرط مهمان نوازی نبود که تو کردی....

شیخ هم از این سخن درشگفت شد و پوزش خواست.
چندی بعد سعدی به دیدار حکیم به قهستان سفر کرد و در هنگام ورود حکیم را در مزرعه یافت که مشغول زراعت بود. او هم شیخ را به منزل فرستاد و خود بکارش ادامه داد تا فراغت حاصل کرد و به منزل رفت.

در پذیرائی از سعدی هم هیچ تکلف و تشریفاتی قائل نشد و در تهیه خوراک و لوازم پذیرائی چندان سادگی پیشه کرد که سعدی سه ماه در بیرجند ماند و چون وقت مراجعت رسید و آماده سفر شد، حکیم به بزرگان بیرجند پیغام فرستاد تا آنچه رسم تشریفات و پذیرائی است در حق سعدی بجا آورند و آنها نیز یکماه تمام از سعدی دعوتها نموده و پذیرائیها کردند.

چون سعدی عزم سفر کرد، حکیم به او گفت:
شرط مهمان نوازی این است که خالی از تکلف باشد تا مهمان را توقف میسر گردد نه اینکه چندان بخود زحمت دهی تا مهمان سرافکنده و پشیمان باز گردد !!🦋
ممنون از محبت. همگی وپاپیون پراز عشق♥❤😘
...
سلام عزیزای دلم ????❤❤♥??هوسونه ??
دوستون دارم
مینا. جنوبی
۴۶
🌸نیایش صبحگاهی🌸

شروع هفته را معطر کنید
نفستون رو خوشبو کنید
به ذکـر صلوات
بر محمد و آل محمد

🌸اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُـمْ 🌸

🕊خدایا🙏
✨نگاهت را از ما
✨و لحظه هایمان نگیر
✨نگاه تو یعنی نعمت
✨نگاه تو یعنی برکت
✨نگاه تو یعنی محبت
✨نگاه تو یعنی  راستی و درستی
✨نگاه تو یعنی عاقبت بخیری
✨نگاه تو یعنی بی گناهی
✨الهی که
✨نگاه خدا همیشه روی
✨زندگی تون باشه🦋

الهی آمیـن
...
کیک یزدی خوشگل. من ??
مینا. جنوبی
۷۴
🌸✨🌸بچه ها پاپیونم پاک شد بزور تونستم پیج الانم برگردونم وبخاطر همین هرچی لایک وکامنت زیر پستای خوشکلتون گذاشته بودم برداشته شد وقتی وارد پیجای خوشگلتون میشم مثل روز اول باید از دوباره لایک وکامنت بزارم پس ببخشید وفکر نکنید گاهی من لایک هارو برداشتم خوشکلای من همتون دوست دارم.

📚 #داستانی_زیبا

شخصی تعریف می کرد :
توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه
یه مرد که با تلفن صحبت می کرد فریاد
کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از
تمام شدن تلفن رو به گارسون گفت :

همه کسانی که در رستوران هستند
مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه ،
بعد از ۱۸ سال دارم بابا میشم .

چند روز بعد تو صف سینما همون مرد
رو دیدم که دست بچۀ ۳ یا ۴ ساله ای را
گرفته بود که به او بابا می گفت ،
پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم

مرد با شرمندگی زیاد گفت :
آن روز در میز بغل دست من پیرمردی
با همسرش نشسته بودند پیرزن با دیدن
منوی غذاها گفت :
ای کاش می شد امروز باقالی پلو
با ماهیچه می خوردیم
شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد
و خواست به خاطر پول کمشان
فقط سوپ بخورند

من هم با آن تلفن ساختگی خواستم
که همه مهمان من باشند تا آن پیرمرد
بتواند بدون شرمندگی غذای دلخواه
همسرش را فراهم کنه

انسان ها را در زیستن بشناس
نه در گفتن
در گفتار همه آراسته اند 🦋
...
?❤♥?♥❤??
مینا. جنوبی
۴۴

?❤♥?♥❤??

۲۵ تیر ۰۲
🦋✨🦋

🌷دل که تنگ است کجا باید رفت ؟
به در و دشت و دمن ؟
یا به باغ و گل و گلزار و چمن ؟
یا به یک خلوت و تنهایی امن
دل که تنگ است کجا باید رفت ؟

🌷پیر فرزانه من بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست
شانه اش جایگه گریه تو
سخنش راه گشا
بوسه اش مرهم زخم دل توست
عشق او چاره دلتنگی توست . .
دل که تنگ است برو خانه دوست . .
خانه اش خانه توست . . .
باز گفتم :

🌷خانه دوست کجاست ؟
گفت پیدایش کن
آنجا پر از مهر و صفاست
گفتمش در پاسخ :
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم
یادشان در دل من
قلبشان منزل من . . .

🌷صافى آب مرا ياد تو انداخت ، رفيق
تو دلت سبز
لبت سرخ
چراغت روشن
چرخ روزيت هميشه چرخان
نفست داغ
تنت گرم
دعايت با من
🌷روزهايت پى هم خوش باشد...🦋
...
کلوچه کنجدی قشنگم
مینا. جنوبی
۴۶
عکسای بعدی هم جون دادیم وجون کندیم بخاطر چیدنش خارک برحی شیرین خوشمزه وخیار خوشکلمون♥🌿🍀☘️💚💚💚💚💚💋❤
...
کیک شکلاتی بدون همزن
مینا. جنوبی
۳۵۲
#ذکرهای_قرآنی_آرام_بخش_زندگی:
🌸🪴
_حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ
_ «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
_أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ 
_ماشالله لا حول و لا قول الا بالله العلی العظیم
...
تولدم مبارک
مینا. جنوبی
۷۲

تولدم مبارک

۲ تیر ۰۲
عکس بعدی بزن😉منوهمسری درحال روشن کردن فشفشه ♥ دنیز مامان رضوان هدی حمیدی عاشقتونم😍🌹♥1تیر بماند ب یادگاری
...