عکس #لازانیا

#لازانیا

۱۷ آذر ۹۶
اینو تو کشیدن توی دیس یه خیتی خیلی بزرگ دادم.
به من چه اونی که گفته یه دختر 18 ساله اینکارو بکنه .تقصیر اونه، موضوع از این قراره که یک بنده ی خدایی😜😜گفت :شبنم برو لازانیا ها رو بکش تو دیس منم رفتم. من:باشه. مهمونا اومده بودن منم فرستاده بودن دنبال نخود سیاه نمیدونم درباره ی چی بحث میکردن حالا هر چی. دیدم اون بنده خدایی که به من اینو گفته نصف لازانیا هارو گذاشته و بقیش رو به من سپرده منم با یه کفگیر لاغر لازانیا رو برداشتم که بزارم تو دیس و با دست دیگم ظرف دیس رو برداشتم چرخیدم ظرف دیس رو بزارم روی اپن که صدای مالاچی اومد دلم ریخت چرخیدم دیدم لازانیا رو کفگیر نیس زمینو نگا کردم رو زمین بود😭😭😭😭 مونده بودم چیکار کنم آخه تو اینجور مواقع خون به عقل آدم نمیرسه.😭😭لازانیا رو برداشتم و یکم فوتش کردم گذاشتم تو دیس،تقصیر من چیه بخدا منکه تقصیری ندارم خب چرا به من گفتن اینکارو بکنم. دیه گذاشتم تو دیس با پام مالیدم روی روغن های روی زمین هم پام جوابی که پام بود کثیف شد هم بیشتر گند زدم توش دیه اونجا چشمم افتاد به پارچه ی گردگیری مخصوص ظرف های خوشمل مامانم چاره ای نداشتم برداشتمش و خیس کردم تمیزش کردم ولی هنوز اثرش باقی بود دیه چیکار میشه کرد سریع لازانیا ها رو گذاشتم تو دیس موقعه غذا رفتم جای لازانیا ها یکی برداشتم و خوردم فهمیدم اون همون لازانیا بوده😝😝چشمتون روز بد نبینه داشتم بالا میوردم دیگه بعد تموم شدن مهمونی مامانم اومد با همون پارچه ی مخصوص ظرف هاش که من باهاش زمینو برداشتم تمیز کنه منم که دیگه یادم رفته بود رفتم تو اتاق با جیغ مامانم اومدم توی آشپزخانه که دیدم پارچه دستش هست و ظرف خوشملش که چرب بود اون دستش دیه منم عذاب وجدان داشتم برا همین گفتم مامانم یه جوری منو نگاه کرد که از دعوا کردن هم بدتر بود دیه خلاصه ما با هزار جور منت و عذر خواهی دل مامانمون رو بدست آوردیم 😁😁اینا تمامش حقیقت داشت . شاید باور نکنین ولی تمام زندگی من اینجوریه موندم باید یه کتاب جک درباره ی این زندگیم بنویسم.
خب دیگه امیدوارم داستانم لبخند رو بر لبان همیشه سبز شما اورده باشه و غذا هم نظر شما رو جلب کرده باشه.
کامنت و لایک یادتون نره😉😉😉
...
نظرات