یادش بخیر خانه های قدیمی
تاریخ در آنها به زیبایی در حرکت بود
همه چیز عمر داشت، حرف داشت، برکت داشت و
تکنولوژی آن ها را له نکرده بود…
حیاط های باز و بدون دیوار... بوی نان در فضای باز خانه یادش بخیر
دیوار اتاق های کوچک و مهمان جمعیتی زیاد بود....
برای شام و نهارسفره ها بسیارگسترده اند، نه برای دو نفره و چهار نفره.... دیگ های کوچک امروزی مفهومی نداشت....
یادش بخیر صدای پیرها شنیده می شد، حضورشان برکت خانه بود و احترامشان جای داشت....
کوزه ها مملو از ترشی بود و ریس ها پر از هندوانه و خربزه...
همسایه حق به گردن داشت ، دست ها صدا داشت..
باغچه ها وسیع بود نه مثل امروز آرزو باشد …
یادش بخیرچایی همیشه روی سماور دم بود....
در خانه همیشه باز بود ایفونی نبود که با دیدن تصاویر مهمان در باز نشود....
مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواست... مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کرد...
یادش بخیر
کسی نان خشکه نداشت، نان برکت سفره بود و با بوسی از کنار خیابان جمع میشد....
یادش بخیر گل ها در گلدان ها ی خانه اسیر نبودند....
دست پدر همیشه پر بود، خانه همیشه شسته و صدای خنده همه جا شنیده میشد...
یادش به خیر همه چیز زنده بود.....
...