سلاااام به دوستای هنرمند و عزیزم.
ببخشید دیر به دیر میام از اون موقع که باردار شدم کلا از گوشیم دل کندم و زیاد باهاش کار ندارم.ولی دلم براتون تنگ شده بود.راستش به برنامه کمتر سر میزنم چون خوشمزهاتونو که میبینم حسابی هوس میکنم و دهنم آب می افته و چون نمیتونم درست کنم چشمم روشون میمونه😍😍😍😋😋😋😋
این عکسم برای آرشیو ،خیلیی وقته میخواستم دستورشو بفرستم ولی وقت نمیکردم.
این کیک پنیری ایتالیایی که دستور پختش از من تائید شده دوست داشتید نگاه کنید.کیک بسیارررر خوشمزه ایه.دستورپختش جزء آموزش های هزینه ای بود که من اینجا برای شما گذاشتم تا همه بتونن استفاده کنن.پیشنهاد میدم حتما درست کنید خوشتون میاد.
+سلام مادر
-سلام قربونت شم،فداے قدمت بشم.
+خدانڪنه مادر،حالت خوبه؟
-تو ڪے میاے؟خوبم مادر.الحمدالله
+چیزےڪم وڪسرندارےڪه اینجا؟
-نه هیچےڪم نیستـ عزیزڪم.فقط..
+فقط چے مادرجان؟
-راستش میرم جلسه قران هفتگےاونجا همه قران میخونن ولے من ڪه سواد ندارم مادر.بگے نگےخجالت میڪشم دیگه.
+ناراحتیتو نبینم مادر جانم.
-نه والا ناراحت ڪه نه...
+مادر؟
-جان مادر عزیزدلم؟
+واسه نماز شب ڪه بیدار شدے یه صفحه قرائتم واسه من بخون....
-اما...
+اما نداره دیگه قربونت برم
بخون،منم دعا ڪن.
.
.
نور مهتاب اتاق رو روشن تر از همیشه ڪرده بود...
-السلام علیڪم ورحمته الله وبرڪاته
نمازش ڪه تمام شد دستِ لرزانش را سمت قران برد.
صفحه اے را باز ڪرد تا ڪلمات دوبارِه مقابِل چشمش پیچ و تاب بخورند،
اما انگار اینبار ڪلمات همه معنا پیدا ڪرده بودندوشروع به خواندن ڪرد.
یڪ خط،دوخط،یڪ صفحه،یڪ جزء!
مادر به گریه افتاد...
پسرش راست میگفت ...
روایتـ مادرشهیدکاظم رستگار...
#کیک_پنیری_ایتالیایی#ایتالیایی#پنیری#کافی_شاپی#زینب_بلوکی