عکس بیسکوییت هندوانه ای
m.tahmoresiii
۲۲
۷۷۳

بیسکوییت هندوانه ای

۲۱ آذر ۹۷
خیلی قشنگه بخون

از آنجایی که باید ساعاتی را منتظر می ماند،
در حال مطالعه بود.
بسته ای کلوچه هم با خود آورده بود.
او روی صندلی نشسته بود و در حالی که مطالعه میکرد،گاهی از کلوچه کنار دستش می خورد.
وقتی او کلوچه بر می داشت مرد بغل دستی اش هم یکی از آن کلوچه ها را بر می داشت.
احساس خشمی به او دست داد،اما چیزی نگفت.
با خود فکر می کرد: عجب آدم پررویی!
اگر حال و حوصله داشتم نشانش می دادم...
ماجرا ادامه داشت تا اینکه فقط یک کلوچه باقی ماند،
با خود گفت حالا این مردك چه می کند؟؟ سپس آن مرد آخرین کلوچه را نصف کرد و نصف آن را به او داد...
تحملش به سر آمده بود.
بنابراین،کیف و مجله اش را برداشت و به سمت سالن رفت...
وقتی در صندلی هواپیما قرار گرفت،درِ کیفش را باز کرد تا چیزی بردارد.در کمال تعجب دید که بسته کلوچه اش،
دست نخورده آنجاست.
تازه یادش آمد که اصلا بسته را از کیف خارج نکرده.
خیلی از خودش خجالت کشید!!
متوجه شد کار زشت در واقع از خودش سر زده،
آن کلوچه مال آن مرد بوده و مرد کلوچه خودش را بدون خشم،با او تقسیم کرده بود...
و اکنون آن مرد با هواپیمایی دیگر پرواز کرده بود و
دیگر زمانی باقی نبود که او عذر خواهی کند!

کمی دیرتر قضاوت کنیم..!
...